برای اهل دل

i1p23q91ulr0fp6jwlki.jpg
 
من زياد بلد نيستم از اين جور متنا بنويسم چون زياد آدم احساساتي نيستم در اين موارد
يكي از دوستانه دوران كودكيم رو كه از دست دادم درباره اون مي نويسم
دوست من سلام مي دانم كه صداي مرا مي شنوي اما توان جواب دادن را نداري - بدون از وقتي رفتي زندگي برام يه آبرو رنگه ديگه شده ديگه صفاي هميشه رو نداره - ديگه كسي نيست كه باهاش برم سينما هر وقت اراده كنم - ديگه كسي نيست كه با من بياتو لب دريا به حرفهاي داغ ديده ها و دل تنگ ها گوش بده - ديگه كسي رو نمي شناسم كه بخوات زندگيش رو وقف كمك به بندگان خدا كنه - ديگه كسي نيست كه وقتي خسته ام منو بپذيره - ديگه كسي نيست كه موقع پرخاشگريها با لبخند جوابش بدي - ديگه كسي نيست كه بتونه جاي تو رو بگيره
دوست من بدان هميشه دوستت داشتم و خواهم داشت
از وقتي تو رفتي ديگه اميدي با كارهام ندارم و با بي رقبتي كارامو انجام مي دم حتي حوصله اينكه يه لحظه درست تامل كنم رو ندارم - هميشه مي گفتي عاشقم،عاشقه خدا ولي كسي نبود باور كنه - هميشه مرحمي براي دردهاي دلم بودي

q0nycawfbs85l4p8map.jpg
 
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
 
aaf9gn39jxq09zu7gv1.jpg
 
دوري ما از خدا و حكمتهاي خدا براي ما.....
گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از دغدغهء ديروز بود و هراس فردا بر شانه هاي صبورت بگذارم، آرام برايت بگويم و بگريم، در آن لحظات شانه هاي تو کجا بود؟
گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودي، من آني خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستي. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضي شدي من براي آن همه دلتنگي، اينگونه زار بگريم؟
گفت: عزيزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره اي است که قبل از آنکه فرود آيد عروج مي کند، اشکهايت به من رسيد و من يکي يکي بر زنگارهاي روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان، چرا که تنهااينگونه مي شود تا هميشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگي بود که بر سر راهم گذاشته بودي؟
گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايي نمي رسي، تو هرگز گوش نکردي و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود که عزيزتر از هر چه هست، از اين راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهي رسيد.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتي؟
گفت: روزيت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، پناهت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، بارها گل برايت فرستادم، کلامي نگفتي، مي خواستم برايم بگويي آخر تو بندهء من بودي چاره اي نبود جز نزول درد که تو تنها اينگونه شد که صدايم کردي.
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندي؟
گفت: اول بار که گفتي "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر خداي تو را نشنوم، تو باز گفتي خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايي ديگر، اگر تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار مي کردي همان بار اول شفايت مي دادم.
گفتم: مهربانترين خدا ! دوست دارمت ...
گفت: عزيز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ... 
 
 
دورم
با این‌ همه در عین بی‌تابی صبورم

پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی
سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم
هر سوی سرگردان و حیران در هوایت
نیلوفرانه پیچكی بی‌تاب نورم
بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت
باری، به روزی روزگاری از عبورم
از روی یكرنگی شب و روزم یكی شد
همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم
خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم
فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم
در حسرت پرواز با مرغابیانم
چون سنگ‌پشتی پیر در لاكم صبورم
آخر دلم با سربلندی می‌گذارد
سنگ تمام عشق را بر خاك گورم

 
 
بپیچ ای تازیانه ! خرد کن ، بشکن ستون استخوانم را
به تاریکی تبه کن ، سایه ی ظلمت

بسوزان میله های آتش بیداد این دوران پر محنت
فروغ شب فروز دیدگانم را
لگدمال ستم کن ، خوار کن ، نابود کن
در تیره چال مرگ دهشتزا
امید ناله سوز نغمه خوانم را
به تیر آشیانسوز اجانب تار کن ، پاشیده کن از هم
پریشان کن ، بسوزان ، در به در کن آشیانم را
بخون آغشته کن ، سرگشته کن در بیکران این شب تاریک وحشتزا
ستمکش روح آسیمه ، سر افسرده جانم را
به دریای فلاکت غرق کن ، آواره کن ، دیوانه ی وحشی
ز ساحل دور و سرگردان و تنها
کشتی امواج کوب آرزوی بیکرانم را با وجود این همه زجر و شقاوتهای بنیان کن
که می سوزاند اینسان استخوان های من و هم میهنانم را
طنین افکن سرود فتح بیچون و چرای کاررا
سر می دهم پیگیر و بی پروا ! و در فردای انسانی
بر اوج قدرت انسان زحمتکش
به دست پینه بسته ، می فرازم پرچم پرافتخار آرمانم را
 
 
آسمان را بنگر که بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان ، نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چـــــرا ؟
تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست !
ماه من! دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
کار آن هایی نیست که خدا را دارند...
ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست !
او همانی است که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام غرق شادی باشد...
ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی بودن اندوه است...
این همه غصه و غم این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچیــن...
ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند: که خدا هســـت، خدا هســـت
و چــــــرا غصه؟ چـــــرا ؟

 

شبــهایم پــُــر شــده از خواب هایی کـ در بیــداری انتظارش را دارم

می دانــی بیا بنشین اینجــا تا برایت کمــی دَردُ دل کنم ...


از تو چــه پنهان ، شبهــا در خواب ، رخت ِ عروســی را به تن دارم


کـ دامادش تــویـــی


خوشحال کننــده است نــه ؟


اما همیشــه رخت ِ عروســی ، خبــر از مــرگ بوده !!!


نکنـــد نیاییُ من اینجــا از غصه دلتنگــی ِ نیامدنت


بمیـــرم ؟!!!


تو تعبیـــر ِ خواب بلــدی دلکــــم ؟


بیــا تعبیـــر کن کـ تا تو فاصلــه ایی نمــانده


بیــا و دلخــوشیم را برایم به باور تبدیل کن


فقط بیـــا


بودنتـــ را می خواهم ... "


 
امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت

سرمه ی انتظار
به چشمانم میکشم

امشب دوباره تو را گم کرده ام

میان آشفته بازار افکار مبهمم

توی کوچه های بی عبور پاییزی

دستان گرمت را .. نگاه مهربانت را .. شانه های بی انتهایت را

منتظر نشسته ام


 

  

  شبــهایم پــُــرشــده ازخواب هایی کـ در بیــداری انتظارش رادارم


    میدانــی بیابنشین اینجــا تابرایت کمــی دَردُ دل کنم...

       ازتوچــه پنهان،شبهــادرخواب،رخت ِعروســی رابه تن دارم

 

کـ دامادش تــویـــی



خوشحال کننــده است نــه ؟



اماهمیشــه رخت ِعروســی،خبــرازمــرگ بوده!!!



نکنـــدنیاییُ من اینجــاازغصه دلتنگــی ِ نیامدنت بمیـــرم ؟!!!

 

توتعبیـــر ِخواب بلــدی دلکــــم ؟



بیــاتعبیـــر کن کـ تا تو فاصلــه ایی نمــانده



بیــا و دلخــوشیم را برایم به باور تبدیل کن



 فقط بیـــا

            بودنتـــ را می خواهم ...

 

کوچک تر که بودم
فکر می کردم بارون اشک خداست
ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره !!!
دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم
تا بوی خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت
کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم !!!
آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند
ویا از یاد خدا غافل شدند
همه می گفتند باران رحمت خداست
ولی حس کودکانه من می گفت:
خدا دلش از دست آدما گرفته

 

متنهای قشنگ و همرا عکس

نمی ذارمـــ ـــــــ تو رو از » مــــــــــن » بگیرند

حتی تو عالــــــــم عکســ و نقاشی
ــ

روی پیشونیــــ سر نوشته


تو باید فقطــــــــــــــــ مالــــــــ خودم باشیــــــــ ـــــــــ


rp2phyf9nm3rdhdipqbr.jpg


نمیشکنم.

تنها ،

گاهی ،

مچاله می شوم....


h0csoyrqdzjq2gnxbue.jpg


من ســراپا همـــه زخمــم ،

تـــو ســراپا همــــه انگشت ِ نــوازش بــاش......


ksnhc3042lf59aasok3h.jpg

گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری

" یــاد " تو هم که همه جا با من است

" تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود...

میبینی؟

وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است

...



lj0mlf4bqqg60z4lqm0.jpg

دو تا آدم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم میشن
از آتیش عشق همدیگه آب میشن تا بلكه وسط رودخونه به هم برسن...
--

تو مرا می فهمی... من تو را می خواهم و همین ساده ترین قصه ی یك انسان است.
تو مرا می خوانی من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی تا ابد در دل من خواهی ماند.
--

خوشبختی به كسانی روی می آورد كه برای خوشبخت كردن دیگران می كوشند 
--


نقاشی تو را می کشم ولی به جای رنگ قرمز به قلب فلزی ات ضد زنگ می زنم ! تا از آسیب
اشک هایم در امان باشد!!!
--

هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند
--

دنیا مث بازی گل یا پوچ میمونه .......**.......با تو گل بی تو پوچ
--

هرگز وقتت رو برای کسی که حاضر نیست وقتشو برای تو بگذرونه ، نگذار !
--

ماشین زندگیتو جلوی خونه ی هر
عشقی پاک نکن ، ممکنه چرخهای قلبتو پنچر کنن!

در قمار زندگی عاقبت ما باختیم
بس که تک خال محبت بر رفیق انداختیم
--

اس ام اس عاشقانه ، پیامک عاشقانه ، جملات زیبا

مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار
--

ضربات کوچک درختان عظیم را از پا در می آورد !
--

می خواهم بدون اسارت دوستت بدارم،

با آزادی كنارت باشم،

بدون اصرار تو را بخواهم،

با احساس گناه تركت نكنم، با سرزنش از تو انتقاد نكنم و با تحقیر به تو كمك نكنم،

و اگر تو نیز با من چنین باشی، یكدیگر را غنی خواهیم
--

این جمله همیشه یادت باشه : زندگی گل سرخئ است که گلبرگهایش خیالی وخارهایش واقعی است
--

یكی بود یكی نبود یه روز زمین
عاشق خورشید شد و گفت دورت بگردم ! بعدش تا ابد موند تو رودربایستی .

 

دفتري بود كه گاهي من و تو
مي نوشتيم در آن
از غم و شادي و روياهامان
از گلايه هايي كه ز دنيا داشتيم
من نوشتم از تو:
كه اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بي خواب نخواهد آمد
كه اگر دل به دلم بسپاري
و اگر همسفر من گردي
من تو را خواهم برد تا فراسوي خيال
تا بدانجا كه تو باشي و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتي از من:
من كه تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گريه كردم
با تو خنديدم و رفتم تا عشق
نازنيم اي يار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترين انسانم…
ولي افسوس
مدتي هست كه ديگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
 




rzyng7qgps1gor7a38g.jpg

چشمانم به نگاهت حسودی می کنند

و نگاه مشتاق و تشنه تو

به دستان گریزان من

ناگسستنی است..

چقدر خستگی ناپذیرست...

آشوب نگاه تو..

q0nycawfbs85l4p8map.jpg

اگر "تو" را امتحان میگرفتند،

بی شک من

رتبه اول میشدم

...

بس که تکرار کردم

نامت را در مرور خاطرات!

i1p23q91ulr0fp6jwlki.jpg

برای توووووووو ........

برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . .

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی

tuyhaiqzjt46007ggd.jpg

بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است

دلم میخواهد

حسادت کنم

به خودم....

3sem249rax03adkzcix.jpg

نمیدانی

چطور گیج می شوم

وقتی هرچه می گردم

معنی نگاهت

در هیچ فرهنگ لغتی

پیدا نمی شود ... !

aofdp7havqyphl3ix84.jpg

کلمات بی صدای تو روحم را نوازش می کند

انگار در پس تنهایی

انگشتان آشنایی ساز مرا می نوازد

به وسعت لبخند آهنگین می شوم ...

نت های آرام ، کوتاه و مداوم ...

لحظه دلنشین می شود

آرام می شوم

....

9t8z91go0t8zs6y8c6w.jpg

و چه آهنگِ زیباییست

این آهنگِ بودن و نبودنِ تو ...

ixl79w8q3brjou8c9xku.jpg

بدون سیب

کاشف جاذبه می شدم،

تنها اگر :

من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت،

قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم

63vqa1ujos1l7xmpp3l4.jpg

من از طــــــرح نگاه تـــــو امید مبهمی دارم

نگاهتــــــ را نگیــر از من که با آن عالمـــــی دارم

p4o5nh3b438zqi3rcl.jpg

عزیز ِ دلم

هنوز وقتـے آسمان ِ دلمـــ ابریست

لمس ِسبك ِ دستان ِ مهربانت را روے ِ مو هایمــ حس مـےكنمـــ

...

تو هنوز با تمام ِ نبودنت

تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایـے ...

mljk86vk603hv2myr62y.jpg

مصرعی از قلب من

با مصرعی از قلب تو

شاه بیتی می شود در دفتر و دیوان عشق

avhnl3bxeiwrzc36e14x.jpg 

دیــــگر برایم مهم نیستــــ ...

برایـــم مهم نیست دیگران

چه میگویند !

زیرا

من فقط خودم هستم ...

خودم ، که عاشق تو هستم

دوستان تايپيك ها به صورت اتفاقي انتخاب ميشوند

انتخاب يك نوشته دليل بر برتري ديگر نوشته ها نيست

0lmtnr9ey01ryxa5ge2f.jpg

اینطور نمیشود

باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد

غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نیست.....

kazps30tgv1hs0r7i3z1.jpg

به دلتنگی هایمـــ دست نزن

می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!

آنگاه غرقـــــ می شوی

در سیلابـــــ اشكهایی كه

بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .


zwiwcak237lpwih80r6m.jpg
 
شده ام سنگ صبور روزگار.....

دارد تمام غم هاي ديرينه اش را يك جا به خوردم مي دهد...


yv5l33bwlmmx1lkbnc1o.jpeg

دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد...

یک بار قسمت کردم چندین برابر شد!

m13pfrj0tig5pwt2ddmc.jpg

هوای مُردن

بیخ گوش من است

همانجایی که روزی

رد نفسهای تو بود

9kgqic34x6fz6v2b16.jpg

هــرگــاه صـدای جـدیـدیــ سـلام مـی کنـد

تپــش قــلب مــی گیــرمـ!

مــن دیگــر کشـش خــدا حــافظــی نــدارمـ

مـــرا ببخـش

کــه جــوابــ ســلامــتــ را نــمی دهـــمـ!!...

a5wsqt7zt3iws9xaycy.jpg

چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟

صـدای نـفـس هـایـت . . . در آغـوش ِ او

از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!

لــعــنــتــی . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن !

oeg5syanuombyrdzadkm.jpg

بیـــا “خــّر” هـــایـتــ را بگیـــر

دیگـــر تـــوانــ عبــور دادن آن هـــا را از پــُل نــدارمـ

وقتــی مــی دانـــمـ کــه در آخـــر مثــل همیشــه خــواهــی گفــتــ

“مـــا بــه درد هــم نمــی خــوریــمـ” . . .
 

1tyau1g4phoaevm57q1z.jpg

تو کیستی؟

هان؟

یادم آمد...

...

تو همانی که روزی با پاهایت آمدی

و نماندی و رفتی!!!

و من...

من همانم

که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم

 

تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ..تو شدی "سنگ" و من هنوز "صبورم


9f3uymibqqu385o53lfd.jpg

آسمـان هـم کـه بـاشی

بـغلت خـواهــم کـرد …

فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش

هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

qyv207oyn0ryx6fcc3.jpg

روی دیوار

روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو

چشــــم می کشم و دهانی که بخندد

به این همه تنهایی و انتـــظار ...

این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ

و تکه ذغالی که خطــــ می کشد

نیامدنتـــــــــ را ...

z8hjxtuw01tstcojeiqt.jpg

حـالا کـه میـخـواهـی بـروی

لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار

دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !

.

.

.
نـمـی دانـمــ از کجــا نـخــودسیـــاه گیـر آورد!

پشتـِـ سـرتـــ افتـــاد بـه روی سنـگــ فـرشــ هـای پیـــاده رو . . .

3xocnv8p463c3yx7kyw.jpg

این روزها


اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "

cfmk084b5gx58tovn778.jpg

رفتنـــ بهــانه نمیـــ خواهــد ؛

بهـانهــ های مانـدنـــ که تمـامـــ شــود

کــافـیستــ ــ ـ
 
wypgnv2kbo8n2qoys2te.jpg

سَـرَم و میـچسـبونـم بـهتـ

بـآ همـه ی وجـودم بـو میکــشـمـ ـت..

ریـه هـآم پـر میـشـه از تـو!

6mev0k8t907fsl6qasi5.jpg

قند لبانت؛

نمک گیرم کرد!

نميدانم فشارم بالاست يا قندم!
 
aaf9gn39jxq09zu7gv1.jpg

تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ...

تو شدی "سنگ" و من هنوز "صبورم

0rpijw0mw996cpdio3.jpg

 عکســـــت را نگــــاه میکنــــم  آخ کــــه ایــــن عکـــس  پیـــر نمیشـــود

 امــــــا ،  پیـــــــرم میکنــــد


ss3ctjr3nl22bv9hghy.jpg

 باران که می زنـد،   هـمه چیز تازه می شود   حتّی داغِ نبودن ِتـــــــــو . . .

از روزیکه نامت ملکه ی ذهنمـــ شد،

احساســ می کنمــ جمجمه امـــ

با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ…

aacha35wodvaxrgpwcc متن هاي كوتاه و زيباي عاشقانه همراه با عكسهايي رمانتيك

اومدی شبیه بارون دله من خسته خاکه
واسه اون نم نمه چشمات ، نمیدونی چه هلاکه
نمی دونی ، نمیدونی واسه من چقدر عزیزی
شایدم می دونی اما منو باز به هم میریزی
نمی دونم چی رازیه که تو چشمات خونه کرده
هر چی هست اونقدر قشنگه که منو دیوونه کرده
v67clajdndn5smz3a18r متن هاي كوتاه و زيباي عاشقانه همراه با عكسهايي رمانتيك
قطار می رود….تو می روی….. تمام ایستگاه می رود…………
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!
مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است

من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

ifygxck0uctni119bhdy متن هاي كوتاه و زيباي عاشقانه همراه با عكسهايي رمانتيك

خواستن ،همیشه توانستن نیست
گاهی فقط،
داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند

 از عشق گفتم ، گفتي مي دونم



از غم گفتم، گفتي مي دونم



از دلتنگي ميگم که نميدوني





 حلالم کن اگر دوري اگر دورم

اگر با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که مي دوني نمي تونم

که ميدوني نفس هامو به ديدار تو مديونم



گريه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد


ناله کردم ذره اي از دردهايم کم نشد


در گلستان بوي گل بسيار بوييدم ولي


از هزاران گل، گلي همچون وفا پيدا نشد



 


 تا کجاي قصه بايد ز دلتنگي نوشت ؟


تا به کي بازيچه بودن توي دست سرنوشت ؟


تا به کي با ضربه هاي درد بايد رام شد ؟


يا فقط با گريه هاي بي قرار آرام شد ؟


بهر ديدار محبت تا به کي اين انتظار ؟


خسته از زندگي با غصه هاي بي شمار ...


 تا به کي...؟؟؟




تو نبودي دل به دل راهي نداشت


ازخيال عشق آگاهي نداشت


تو نباشي تا قيامت بي کسم


در تمام زندگي دلواپسم




 


شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت



دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت

.

.

.

.

.

آنقدر کشیدم زه جهان که سیر شدم


صورتم گرچه جوان است


ولی پیر شدم






آمدم بار ديگر تا جان به قربانت کنم


اين تن نا قابلم را وقف چشمانت کنم


تا نگويي بي وفاست , ياد از ما نکرد


ياد از ياد ها کنم تا سخت حيرانت کنم


تو رفيق لحظه هايم , ازکنارم دور مرو


تا که قلبم را فداي لطف و احسانت کنم




 

بر مزارم گريه کن اشکت مرا جان ميدهد


بوسه هايت بوي عشق بوي باران ميدهد


دست بر قبرم بکش تا حس کني مرگ مرا


دست هايت درد هايم را تسلا ميکند



سرخي چشـــم کبوتر اشـــک چشمان من است


هر کــــجا عاشـــــق بديدي از رفيقان من است



 گـــر خودت عاشق شدي از آتش دوزخ مـــترس


      من خودم عاشق شدم دوزخ گلســـــــتان من است



 


 گاهي دلت از سن و سالت مي گيرد

ميخواهي کودک باشي

کودک به هر بهانه اي به آغوش غمخواري پناه مي برد

و آسوده اشک مي ريزد

بزرگ که باشي

بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن کني...





يادمان با شد از امروز خطايي نکنيم

گر که در خويش شکستيم صدايي نکنيم

پر پرواز شکستن هنر انسان نيست

گر شکستيم ز غفلت من و مايي نکنيم

يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم

وقت پرپر شدنش ساز و نوايي نکنيم

يادمان باشد اگر اين دلمان بي کس شد

طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم

يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست

به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم

يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريا

دگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم

يادمان باشد اگر از پس هر شب روزيست

دگر آن روز پي قلب سياهي نرويم

يادمان باشد اگر شمعي و پروانه به يکجا ديديم

طلب سوختن بال و پر کس نکنيم

يادمان باشد سر سجاده عشق

جز براي دل محبوب دعايي نکنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم




من نه عاشق بودم،نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت میکاشت گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سر سبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا میداند،
بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق بودم،
نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم که مرا ازپس دیوانگیم میفهمید
 

حرفهای زیبا

 روزی پسر کوچولویی می خواست یک سنگ بزرگ را جابه جا کند; اما هرچه می کوشید حتی نمی توانست کوچک ترین حرکتی هم به آن بدهد.
پدرش که از کنارش می گذشت، لحظه ای به تماشای تقلای بی حاصل او ایستاد. سپس رو به او کرد و گفت: « ببین پسرم، از همه توان خود استفاده می کنی یا نه؟»
پسرک با اوقات تلخی گفت:« آره پدر، استفاده می کنم.»
پدر آرام و خونسرد گفت:« نه، استفاده نمی کنی. تو هنوز از من نخواسته ای که کمکت کنم.»

.........................

پدر جزئی از وجود ما انسان هاست و تجلی دهنده قدرت و عظمت خداوند مهربان در زمین است.
پدر مخلوقیست که هر  جا تو را در حال زمین خوردن ببیند، حاضر است از خود بگذرد، تا تو در مقابلش همیشه سربلند باشی.

چه سخت است وصف کسی که معناگر عشق است! مصداق آدمیت!

همان کسی که می شنود حرفایی که قلبش را می سوزاند و می بیند دردهایی که امانش را می برد.

ولی خود را به نشنیدن میزند، به ندیدن تا پنهان کند زخمهایی را که به خاطر مهربانیش بر جای مانده

و پنهان کند، دردهایی را که به خاطر شاد کردن دلی، در سینه اش پنهان مانده!

 

آری! چه سخت است و چه ماجرای عجیبی  دارد، این " عشق! "

   


  تکیه اش بر دیوار و با تنهاییش سر می کرد، دلش خیلی گرفته بود و تنهایی امانش نمیداد.

طاقتش تمام شد و شروع به بد گفتن از خدا کرد، آنقدر گله کرد و بد گفت که خستگی وجودش را فرا گرفت

انگار باید در تنهایی خود می سوخت و می ساخت. سر بر زانوهایش گذاشت و دل به تنهاییش سپرد.

احساس اینکه هیچکس دردش را نمی فهمد سخت آزارش می داد و در ذهنش حرفهایش را مرور می کرد

در میان این افکار، ناگهان! گرمی دستانی را بر شانه هایش حس کرد که با لطافت و مهربانی صدایش می زد:

ای عزیزترینم از چه دردمندی؟ و از چه دلت گرفته ؟!

مهربانم بگو، هر آنچه را که بر دلت سنگینی می کند بگو..

صدایش خیلی آشنا بود گویی که بارها این صدا را شنیده است، نگاهش را به نگاهش گره زد، باورش نمی شد، انگار تمام عمر در کنارش بود و تمام عمر، او بود که دردهایش را تسکین میداد..

بغض امانش را بریده بود، دگر طاقت نیاورد، سر بر شانه هایش انداخت و تا می توانست گریه کرد و در آغوش گرمش آرام گرفت.

گذشت...

انگار زندگی جدیدی را آغاز کرده و دوباره امید و نشاط در زندگیش جاری شده.

زندگی را آغاز کرد و فراموش کرد آنکه را که همیشه فراموش می کرد.

و خدا در حالی که خیسی اشکها را بر شانه هایش حس می کرد همچنان به او لبخند میزد.

 

       

خدای عزیزم! مرا گفتی از رگ گردن به تو نزدیک ترم!

آخ! چه زیــبـــــا گـفـتـی...

اگر ذره ای از محبتت نباشد زندگانی بر من تمام است.

                    ......... 

خدایا بار دگر محبتت را بر من روا دار

دلم برای دوست داشتن های راستین تنگ شده
کارت پستال های بسیار زیبا مخصوص روز مادر


 سپاسگزارم از اینکه ترانه ها و موسیقی های روز را برایم آوردی



که می تواند برای تمام زندگیم کافی باشد .



سپاسگزارم که غروب را برای اولین بار به من نشان دادی



_ برای اینکه در زیر باران سیل آسا با من هم گام شدی



به خاطر قدم زدن در ساحل زمستانی



سپاسگزارم که ....


 

 اگـه بـرف بـيــــــاد...



  زمـيـن لـغـزنـده بـشـه...



  تـو پـشـت سـرم بـاشـى...



  مـن سـر بـخــورم...



  تــو بـازومـو بـگـيــرى...



  مـن هـول بـشـم تـو هـول بـشـى...



  عـاشـقـه ايـن هـول شـدنـام...



  اگـه بــرف بـيــــــــــاد...!


  آنقدر پیش این و آن از خوبی هایت تعریف کردم !



  که وقتی سراغت را می گیرند ...



  شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت !!!




من با تو فاصله ای ندارم !



  مـثـل هـوا



  کـنـارت هـسـتـم ...



  فـقـط ، کـمـی مـرا نـفـس بـکـش



 " حبسم کن درون سینه ات ...! "




 کـسـی چـه مـی دانــد ؟ !



 شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود ...



 هــوا خـــوب شـــود ...



 عــشــق خــوب شــود ...



 و تـــــو ...




 خــــوب مــن شـــوی !!!





تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...

دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....

ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....

روزها ،ماه ها را و ....

ماه ها..... سالها را

واین چنین می شود که ایام می گذرد

ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را

باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و...

می گویم:.

.

.

انگار همین دیروز بود






چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود

انتظــارت را میـکشـــــد چــه شیرین اســـــت

طعــم پیامکی کــه میگـــوید :
 
" کجایـی نگران شدم "







 

ایـن روزهـا،

بـا تـو،

بـه وسـعـت تـمـام نـداشـتـه هـایـم،

حـرف دارم…

امـا مـجـالـی نـیـسـت تـا بـنـشـیـنـی بـه پـای ایـن هـمـه حـرف،

دلـم تـنـگ اسـت،

فـقـط بـرای حـرف زدن بـا تـو…

دیـگـر نـمـیـدانـم چـه کـنـم، یـا چـه بـگـویـم…



خـسـتـه ام،

کـمـی هـم بـیـشـتـر… فـراتـر از تـصـورت…

سـخـت اسـت بـرایـم تـوصـیـفـش…

تـا بـه حـال نـمـیـدانـم،

دیـده ای درمـانـدگـی و بـی قـراری هـای من را یـا نـه…؟

بـغـض فـرو خـورده در گـلـویـم

بـهـانـه گـیـری هـای دل بـی قـرارم

و یـا…غـم نـهـفـتـه در نـگـاهـم،…

کـه بـه خـدا قـسـم،

هـیـچ یـک از ایـن هـا، دیـدن نـدارد…

باهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم . . .

کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟

!وقتی کســی

جایت آمد …

دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ….میگویــند :

عاشــقت

هســتند برای همیشه نه ……فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !و این است بازی باهــم بودن..

بیــــا

باید امشب جور دیگر نگریست

جور دیگر گونه ای دیگر گریست

و حالا من به آرامش خواهم رسید

اما بدون تو آرامشی که دیگران آن را به این نام میخوانند

اما من آن را فلاکتی میخوانم و بس

اینجا شادی برای من معنا ندارد

هنوز سردرگمم که آیا تورا فراموش کنم یا نه

آیا به امید روزی بنشینم که تو مرا میبینی یا نه

اینجا فقط تنهایی و غم و انتظار معنا دارد

تاریک است و بی روح

حتی پرنده ای در آن پر نمیزد

حتی صدای خنده ی کودکی شنیده نمی شود

فقط صدای ناله ی من گاه گاه بلند می شود

که تو را می خواند...!


گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...

گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
گاهی دلگیری...شاید از خودت

می گویند : شاد بنویس...!!
نوشته هایت درد دارند...!!
و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!!
گوشه ی خیابان شاد میزد...!!
اما با چشمهای خیس...!



کدامیک از ما بدجنس تریم؟

من؟

که آرزوی کشیدن موهایت یکدم رهایم نمی کند؟

یا تو؟

که همیشه هوس کندن گوش هایم آزارت می دهد؟

بدجنس!!

کدامیک بچه تریم؟

من؟

که کودکانه بهانه چشمهایت را می گیرم؟

 

 

یا تو؟

که بچه گانه شعرم را خط خطی می کنی؟

کدامیک عاشق تریم؟

من؟

که ذره ذره وجودم چون شمع در حسرت نگاهت آب می شود؟

یا تو؟

که شعله نگاهت هردم شعله ور نگشته خاکسترم می کند؟

کدامیک بازیگوش تریم؟

من؟
که دلم بازیچه بازی موهایت در نسیم هر لحظه به

شوق بوییدن زلفت می تپد؟

یا تو؟

که با هر کرشمه ات بیچاره دلم را به بازی گرفته ای؟

… ها؟! …کدامیک؟


از تنهایی گریزی نیست . . بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند . . . نمیخواهم کسی شال

گردن اضافی اش را دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد











قوي ترين زن جهان هم که باشي...


  وقت هايي هست ...


  که دستي بايد لمس ات کند...


  تني ...


  تنت را داغ کند...


  و لبي...


  طعم لبت را بچشد ...


  مستقل ترين زن جهان هم که باشي...


  وقت هايي هست...


  که دلت پر ميزند براي کسي که برسد و بخواهد...


  که آرام رانندگي کني ...


  و شام ات را نخورده روي ميز نگذاري و بروي...


  مسافرترين زن دنيا هم ...


  دست خطي مي خواهد که بنويسد برايش...


  " زود برگرد "...


  طاقت دوري ات را ندارم !!!


دلم تنگ است برای بودنت میان این قلب پر هیاهو.

چند وقتیست که فراموشت کرده بودم، نه یادی از تو می کردم و

نه سراغی از تو می گرفتم.

خیلی برایم سخت است که چگونه تو را شریک عشق های

دیگرم کردم، بی آنکه بدانم هیچکس جز تو لایق وابستگی

نیست.

این شرمساری را چگونه پنهان کنم وقتی که مدام از پیام هایت

روی بر می گرداندم و تو هر بار مرا می خواندی،

و چگونه این محبتت را پاسخ دهم در حالی که تو را رها کرده

بودم، لحظه ی مرا به خود وانگذاشتی.

 

چگونه این بزرگی را در فریادم نگنجانم و چگونه از مهربانی بی

حدت این بغض را پنهان کنم وقتی که دنیا بر من تنگ آمده بود و

یقین کردم که هیچ پناهی جز تو ندارم، باز تو بسویم آمدی بی

هیچ منتی و هیچ سرزنشی، شنیدم مرا خواندی:

برگرد، مطمئن برگرد تا یک بار دیگر با هم باشیم

 

تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم و تا ابد برای

هم باشیم.

 

 

خدایـــــای عزیزم! ای آرامش دهنده این جسم خسته و روح پر

جراحت

تو را سپاس که هزاران بهانه دستم می دهی و هزاران راه پیش

پایم می گذاری تا بار دیگر به سوی تو باز آیم.


           

ای دل! شدی سنگ صبوری برای همه.
همیشه شریک دردهایشان بودی و همنشین دل خرابشان..
همیشه لحظه های تنهایشان با تو تقسیم می شد و بغض های گلوگیرشان با گریه بر شانه های تو جاری می شد.  
ولی کاش می دانستند درد تو کمتر نیست، حال تو بهتر نیست..
کاش می توانستی فریاد زنی که تنهایی درد دارد و چه سخت است..
اما ملالی نیست!
شاید، شاید قسمتت این بود.
درد کشیده باشی تا بفهمی حال دلی را که درد امانش را بریده و بفهمی نگفته هایی را که پشت سنگینی یک بغض پنهان مانده.


 ********************

خدایا تنها مگذار دلی را که هیچکس دردش را نمی فهمد،
 چرا که خود می دانی چه سخت است تنهایی.


از محبت خارها، گل می شود                  وز محبت سرکه ها، مل می شود.
از محبت تلخ ها، شیرین شود                   وز محبت مسها، زرین شود. 
از محبت دار، تختی می شود                   وز محبت بار، بختی می شود.
از محبت نار، نوری می شود                   وز محبت دیو، حوری می شود.
از محبت سنگ، روغن می شود                بی محبت موم، آهن می شود.
از محبت نیش، نوشی می شود                  وز محبت شیر، موشی می شود.
از محبت مرده، زنده می شود                   وز محبت شاه،بنده می شود...
                  

فریاد برآوردم خــــدا تنهاست

همه خندیدند،

گذشت...

دانستم مقصد بهشت بود نه خــــدا.


***********

میگن بارون رحمت الهیه ولی خدا دلش از دست ما آدما گرفته.





چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است.
چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد.
میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های تنهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی.
آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد...

                            نمی دانم چه باید گفت
                                       ولی
            تا می توانی گریه کن، شاید دنیا شرمش بگیرد.

*  *  *  *  *  *

خداوند همیشه در کنار ما هست برای روزهایی که نمی توان به تنهایی قدم برداشت.


   

مــــادرم!روزهاست که انتظار این لحظه را می کشم تا ناب ترین و زیباترین کلمات را نثار وجود پاک و مبارکت کنم،
ولی افسوس
 کلمات حقیرتر از آنند که شایستگی بیان مهر تو را داشته باشند و کوچکتر از آنند که تجلی دهنده معنای حقیقی نگاه پر مهر تو باشند; نگاهی که به تمام هستی می ارزد.
مادرم باور کن چیزی در این دنیا نیست که لایق جبران و هدیه به محبت های تو باشد و باور کن هیچ چیزی در این دنیا نیست که تداعی کننده آغوش پر مهر تو باشد.


 
فقط بگذار ساده بگویم:

                       مــــادرم!                         
                                  چون تو نماز خوانده ای
                                                              خدا
                                                                    پرست شدم!


*************

مادرم هیچگاه نگاهت را از من بر ندار...


                       

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز

صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست

عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست

شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

باور مکن که طعنه طوفان روزگار

جز در هوای زلف تو دارد مشوشم...

  

بخشندگی را باید از آن کودکی آموخت که هر چقدر دلگیر باشد و هر چقدر هم کینه به دل داشته باشد می بخشد، بی آنکه در چهره اش نه اثری از خشم دیده شود و نه کینه. نه کلامی و نه ملامتی، نه سرزنشی و نه زخم زبانی.
هر بار که آشتی می کند ما را به کشتی خود می برد و لبخندش زندگی را معنا می بخشد.
کودکان جسم کوچکی دارند ولی دل هایشان خیلی بزرگ است.
مثل بزرگترها نیستند، انگار گذشت سال ها ما را بی گذشت می کند، بی رحمی را فرا می گیریم و خطاهای دیگران، هرچند کوچک باشد تا مدتها بر ذهنمان می ماند و در پس شکست هایمان همیشه انتقام نهفته است تا آسوده شویم.

کاش بدانیم:
فقط یک بار شانس زیستن داریم.
پس عشق را همراه همیشگی زندگیمان کنیم تا دیر نشده است
 

ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير
باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود

 

عاشقانه

 

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 

عاشقانه

 

هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم

 

عاشقانه


فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند

 

عاشقانه

 

يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد

 

عاشقانه


براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس

 

عاشقانه

 

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم

 


       
خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.
ای دنیای پر از سراب این را بدان:
اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.
اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.
اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
 هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...

ولی همیشه این را بدان

 من، خدا را دارم.


یک روز مردی قصد سفر کرد، دختر مجردی هم داشت که امکان بردن وی نبود، با خودش گفت دخترم را نزد امین مردم شهر می برم و بعد عازم سفر خواهم شد. دختر را نزد شیخ برد و ماجرا را برایش توضیح داد و شیخ هم قبول کرد. شب شد و دختر دید شیخ هوس شوم به سرش برده است، دختر با زحمت فراوان توانست فرار کند، هوا خیلی سرد بود، دختر بعد از فرار هیچ لباس گرمی بر تن نداشت، در راه دید که چند نفر، گرد آتش جمع شده اند و مستانه مشغول نوشیدن شراب هستند، با خودش گفت آن امین مردم بود و قصد شوم کرده بود، مستان که جای خود دارند. یکی از آنها دختر را دید و به دوستانش گفت: که سرشان را به زیر بیندازند، در بین این صحبت ها دختر از شدت خستگی و سرما از حال رفت، یکی از آن ها دختر را به آغوش گرفت و در کنار آتش قرار داد تا گرمش شود، مدتی بعد دختر بهوش آمد دید که سالم و گرم است و آنها هم کاری به او ندارند، در آن لحظه گفت: یک پیک هم مرا مهمان کنید و بعد از آن این شعر را سرود:
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
ترک تسبیح و دعا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند


.......................................................................

نکته: مفهوم داستان، مجازات کردن شخص یا افراد خاصی نیست یا اینکه چه کسی درستکار است، بلکه مفهوم، انسانیت این افراد است، و مطمئنن
کسانی که گناهی انجام داده و به خود ظلم کرده اند هیچگاه از رحمت خداوند به دور نیستند و کسانی هم که یک عمر دم از بندگی خداوند می زنند امکان لغزششان در هر لحظه هست و خوب بودن به بسیاری روزه و نماز نیست.
پس
هر کسی که هستیم
باید در همه جا مواظب کردارمان باشیم و قبل از هر کاری رسم جوانمردی و انسانیت پیشه کنیم.

       

پسرک گرسنه اش است، به طرف یخچال می رود،
در یخچال را باز می کند...
عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند،
دست می برد بطری آب را بر می دارد
کمی آب در لیوان می ریزد...

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه ام بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است.

                

آنچه نباید وابستگی نشاید، هیچ كس لایق وابستگی نیست جز او و اگر به غیر او وابسته شدیم مجازاتش جهنم جدائیست چرا كه خود را از برای ما نمی خواهد كس، ما را همه از برای خود می خواهند. فقط اوست كه ما را برای خودمان می خواهد با او باید همواره آشتی بود و در قهر و آشتی همواره او را دوست داشت و در قهرو آشتی از او جدا نشد. 

    

اگر بروی چشمانم دیگر سوی دیدن ندارند...

بعد از تو، آسمان چشمانم همیشه بارانیست.

      


خدایا دستانم را هر چه بالا می آورم به آسمان نمی رسد

 تو که می توانی;

 دستان ناتوانم را بگیر و راهی آسمانم کن...!

        

دیروز بزرگی می گفت:

هر وقت احساس کردی ناخودآگاه دلت گرفت، بدان جایی کسی دردی دارد.
 
هــــــــــــــــــــــی این روزها چقدر دلم می گیرد...!!

تنها، تنهایی عامل نا امیدیست،
تنها، خستگی روح، عامل کناره گیریست،
و تنها، بی همزبانی عامل همٌ و غم و درد است...
 پس
دنبال کسی باش که شادی را در دلت جریان بیندازد، دردهایت را بفهمد و تو را درک کند...
دنبال کسی نباش که همیشه امیدت را نا امید کند، همیشه تو را به سخره بگیرد و از همه بدتر غرورت را زیر پا له کند...

حواست باشد، حواست باشد که بازی زمانه، گرفتار اندوهت نکند...



در یکی از شب های سرد زمستان، یک نفر با مرد فقیری برخورد کرد، مرد فقیر به سوی او دست دراز کردو صدقه خواست.
ولی آن شخص بعد از کمی جستجو در جیب هایش پولی نیافت.
فقیر همچنان خیره به او بود و انتظار می کشید و خوشحال از اینکه قرار است به او کمک شود.
آن شخص ناراحت و پریشان شد از اینکه پولی نیافته تا به او کمک کند،
در همین حال دستان سرما زده مرد فقیر را گرفت و رو به او گفت: " برادر عزیزم پولی ندارم که به تو کمک کنم، مرا ببخش "
فقیر در حالی که به او خیره شده بود، بغض کرد و گفت:
" تو بزرگترین هدیه را به من داده ای، تو مرا برادر خطاب کردی و این از همه چیز برای من با ارزشتر است "



                       
شخصی را به جهنم می بردند، در راه جهنم صورتش را برمیگرداند و به عقب خیره می شد...
ناگهان! خداوند فرمود: صبر کنید، او را به بهشت ببرید...!
فرشتگان با تعجب دلیل این کار را پرسیدند؟!
خداوند به آنها فرمود: او در راه رفتن چند بار به عقب نگاه کرد و در دلش امید به بخشش من داشت و من نیز او را بخشیدم...

و این است عظمت پروردگار عالمیان

       

و خداوند شب را مایه ی آسایش قرار داد تا دردهایمان را به خواب شب بسپاریم.


ولی ای کاش شب من فردایی نداشت!


 که دوباره از سنگینی دردم طلب شبی دیگر کنم...


     
دختر گوشه ی پیراهن مادر را کشید و گفت : مامان کی برام کاپشن می خری ؟


مادر به چشمان معصوم دختر نگاه کرد و گفت : هر وقت برف بیاد .


دختر امیدوارانه به دانه های ریز برف نگاه کرد . گوشه ی پیراهن مادر را کشید و گفت : مامان داره برف میاد بریم کاپشن بخریم ؟!


مادر این بار به عکس پدر، روی تاقچه نگاه کرد و گفت : الان که داره برف میاد . باشه هر وقت بند اومد


……………………………………

یادمان باشد در اوج خوشی، بنده ای را فراموش نکنیم که در شبهای سرد زمستان، تنها همراهش اندوه و سرماست...
      

عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده با چشمان تر


عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسوا شدن
عشق یعنی سست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن با ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن... 



  

باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم...

 در زیر باران اشک می ریزم،

                                   تا تو نبینی،

اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.

              

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو.

                    
امان از غرور، آن لحظه که اشک در چشمانت سنگینی می کند آن را پنهان می کند
امان از تنهایی، آن لحظه که دردی به سینه داری آن را در وجودت فرو می ریزد
امان از لبخند، آن لحظه که بغض به گلو داری آن را نمایان نمی کند
امان از صبر، آن لحظه که تمام می شود هر چقدر غرور داشته باشی، هر چقدر دردهایت را در پس لبخندت پنهان کرده باشی تو را از پای در می آورد.
              

کاش آنقدر معرفت داشتم که درد پنهان شده در لبخندت را می فهمیدم...
کاش آنقدر معرفت داشتم که عشق پنهان شده در خشمت را می فهمیدم...
کاش آنقدر معرفت داشتم که بغض پنهان شده در سکوتت را می فهمیدم...
کاش معنای حقیقی سکوتت را می فهمیدم، آن لحظه که غم هایت را در وجودت خفه می کردی...
کاش که درکت می کردم... کاش که می فهمیدمت...

ولی افسوس که دیگر نیستی...


         

همراه بسیار است، اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها، این هم غمی نیست

 دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
از دوست، دشمن ساختن کار کمی نیست

 چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست

در فکر فتح قله قافم که آنجاست
جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست

    

کودکی هایم اتاقی ساده بود...

قصه ای دور اجاقی ساده بود

 

شب که می شد نقش ها جان می گرفت

روی سقف ما که طاقی ساده بود

 

می شدم پروانه خوابم می پرید

خوابهایم اتفاقی، ساده بود...

 

قهر می کردم به شوق آشتی

عشق هایم اشتیاقی ساده بود

 

ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختی نان بود و باقی ساده بود...









 


 

عکسهاو متنهای قشنگ

عکس عاشقانه

هر شب بدون هیچ اطمینانی از بیدار شدنمان

به تخت خواب می رویم اما با این حال برای

فردا برنامه می ریزیم.

 

عکس عاشقانه

بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !

اما….

از چشـــــم هایشان معـلـوم است که

اشکــــی به بــزرگی یــک سـکــــوت ،

گــــوشه چشـمـشان به کمیــــــن نشــستـه

این یعنی امـــــــــید

 

عکس عاشقانه

چقدر ﺳﺨﺘﻪ ﭘﺪﺭﺕ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ

ﻫﻨﻮﺯ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺑﺎﺷﻪ ،

ﺫﺧﻴﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﺑﺎ

ﺑﻌﺪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ

ﻟﺤﻈﻪ ﺳﺨﺘﯿﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮﺕ!

عکس عاشقانه اشک و گریه

هیچ وقت هیچ انسانی را

تا مقام خدایی ارتقاء ندهید!

می رود از آن بالا

عذاب نازل می کند بدتر از عذاب الهی!

عکس عاشقانه

تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو می میرم

می خوام بگم تو دنیای منی

می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره

می خوام بگم دوسِت دارم فقط به خاطر خودت !!

می خوام بگم شدی مجنون عشقم

می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم !

عکس عاشقانه کودکان (آبجی داداشی)

عشق یعنی انتظار لحظه ها

عشق یعنی با تو بودن با خدا

عشق یعنی ماندن و حرف سکوت

عشق یعنی دلدادگی ، عشوه ، جنون

عکس عاشقانه کودکان (آبجی داداشی)

ای گل من خواهر من

نازنینم مهربانم

نور چشمم هستی من

ای همه ی باور من

عکس عاشقانه کودکان (آبجی داداشی)

عاشق و سرمست ز کوی توام

کوی تو و دلتنگ نگاه توام

دست ز دستت زنم ای مهربان

نازکشم بر دل تو بی امان

 

 


وقتی عاشقش شدم که دیدم

هیچوقت دلمو نشکست

هیچوقت بهم نه نگفت.

همیشه در جواب بچه بازیهام

خندید و گفت:

عاشق همین کاراتم.

عکس عاشقانه

انسان باش تنها همین !

با هر دینی

با هر عقیده ای

با هر نژادی


 

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی

سکوت کنی

فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری

تموم که شد بغلش کنی و آروم در گوشش بگی:

با من نجنگ ، من دوست دارم.


رفیق من سنگ صبور غمهام

به دیدنم بیا که خیلی تنهام

هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم

چه دنیای رو به زوالی دارم

مجنونمو دلزده از لیلیا

خیلی دلم گرفته از خیلیا

…………..

 

عکس عاشقانه اشک و گریه

یادمان باشد ؛ در این گرانی

احساس مان را خرج بی احساسی های کسی نکنیم

که سرانجامش ورشکستگی است !!!

عکس عاشقانه

دلم واســه اون روزایــی تنــگ شــده ،

که کســی رو دوســت نداشــتم.

چه خــوب بود اون بــی خــیالی ها !!!


یه عاشق چیزی جز عشق تو سرش نیست

یه عاشق فکر سود و ضررش نیست

همه خوب و بد قصه شو میخواد

یه عاشق نگرون آخرش نیست

یه عاشق مثل من مبهوت یاره

دلش تو سینه دایم بی قراره

………..

عکس عاشقانه

بعضی چیزا اونقدر که نزدیک هستند به چشم نمیان.

مثلا وقتی روی یه کوه بلند ایستادی، شاید عظمتش رو درک نکنی،

برات مثل هر جای دیگه از زمین می مونه.

ولی وقتی ازش فاصله می گیری، بزرگیش رو احساس می کنی.

خدا هم اونقدر همه جا با ماست،

که گاه یادمون می ره خدایی هم هست!

راز و نیاز

هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است

با عشق در آمیخته در راز و نیاز است


دوست داشتنی ترین رابطه ها ،

رابطه هایی دو طرفه اند !

یعنی

هر دو می کوشند برای ادامه دار شدنش !

هر دو خطر می کنند !

هر دو وقت می گذارند !

هزینه می کنند !

هر دو برای یک لحظه بیشتر در کنار هم بودن

با زمان هم می جنگند….!

عکس عاشقانه اشک و گریه

این که نامش زندگی است،

من را کشت….

مانده ام!

آن که نامش مرگ است با من چه می کند

عکس عاشقانه

هــــرچی مهـــربونتر باشی

بیشتـــر بهت ظلم میکـــنن.

هــــرچی صـــادق تـــر باشی

بیشتـــر بهت دروغ میگــــن.

هـــرچی خـــودتو خاکی تـــر نشون بـــدی

واست کمتـــر ارزش قائلنـــد.

هـــرچی قلبتـــو آسونتـــر در اختیار بـــذاری

راحت تـــر لـــهش میکـــنن.

و اگــــر بدونند کـــه منتظـــری و بهشـــون احتیاج داری

انـــدازه یه دنیا ازت فاصلـــه می گــــیرند !!!

عکس عاشقانه

واست بی تابم و بی خوابم و میدونی دلتنگم

واست میمیرم و درگیرم و با دنیا در جنگم

منو تنها نذار از روزگار با این که دلخستم

واست دیوونم و میمونم و تا آخرش هستم

داره میباره بارون و تو نیستی

شده این خونه زندون و تو نیستی

…………

عکس عاشقانه مرگ

دوستت دارم هایتان را

نگه ندارید برای روز مبادا

زیرا اگر به موقع نگوییدشان

فاسد خواهند شد….!

عکس عاشقانه دعا کردن

من امروز

دستهایم را بالا بردم و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم.

نمیدانم چه می خواهی.

ولی امشب

برای تو

برای رفع غم هایت

برای قلب زیبایت

برای آرزوهایت

به درگاهش دعا کردم

و می دانم

خدا از آرزوهایت خبر دارد

یقین دارم

دعاهایمان اثر دارد….!

عکس عاشقانه نامه ای به خدا

اگه بخوای واسه خدا نامه بنویسی و مطمئن باشی هر آرزویی رو

بنویسی مستجاب میشه ، چی می نویسی؟

تست روانشناسی انگشتر

انگشتر خود را در کدام انگشت به دست می کنید؟

انگشت شست

انگشت اشاره

انگشت وسط

انگشت انگشتری

انگشت کوچک

انگشتر به دست نمی کنم

……………….

عکس عاشقانه

گردنم درد می کند

از بس همه چیز را گردن من انداختی

دوست نداشتنت را

خیانتت را

بی توجهی هایت را

بهانه گیری هایت را

و در آخر رفتنت را !

عکس عاشقانه

بیا با هم بسوزیم ولی‌ کنار هم باشیم

جدایی‌ها جانسوز ترن……

عکس عاشقانه اشک و گریه

هر گاه می خواهی بدانی که چقدر محبوب و غنی هستی،

هرگز تعداد دوستان و اطرافیانت به حساب نمی آیند!

فقط یک قطره اشک کافیست

تا ببینی چه تعداد دست

برای پاک کردن اشک های تو می آیند.

 

عکس متحرک عاشقانه گل

چه کسی می گوید که گرانی شده است !!!

دوره ی ارزانیست !

دل ربودن ارزان !

دل شکستن ارزان !

…………

عکس عاشقانه هوس

روزی گنجشک ها را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند !

این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند !

آن روزها مال باخته می شدی و این روزها ، دل باخته . . . !

عکس عاشقانه

اولین بار که بهت شب بخیر گفتم

کلی خوشحال شدی و گفتی این عادت رو هیچ وقت ترک نکن

این بهم آرامش میده

یعنی یکی هست که تا آخر شب به فکرمه.

هنوزم هر شب بهت شب بخیر میگم

حتی اگه خودت خبر نداشته باشی.

من هنوزم این عادتو ترک نکردم!

عکس عاشقانه

مهم نیست که از بیرون چه طور به نظر میام

کسایی که درونم رو می بینند برام کافیند

برای اونهایی که از روی ظاهرم قضاوت می کنند حرفی ندارم

همون که همون بیرون بمونند براشون کافیه!

عکس قطار

از پشت خانهِ من

هر صبح

قطاری می‌ گذرد

و مردی را با خود می‌‌ برد

که روزی عاشقِ موهایِ سیاهِ سیاهِ او بودم

که روزی تمامِ دنیایِ من بود!

نمی‌ دانم

نمی خواهم بدانم

این قطار او را به کجا می‌‌ برد

ولی می دانم

که از من

و دنیای من

دورتر

و دور تر

و دورتر می شود…..

عکس عاشقانه جدایی

توهم !!

تو ، هم !

می دانم باید هر دو با هم به کار روند

پس اینگونه می گویم :

توهمی بیش نبودی !

تو ، هم

ماندنی نبودی.

عکس عاشقانه اشک و گریه

آدمـای دلتــــــــــنگ

وقتی خیلی بهشون خوش می گذره و می خندند

یهو سرشونو برمی گردونند اونوری

یکم ثابت میشن

یواش یواش چشاشــــــون پر از اشـــــــک میشه.


 

عکس عاشقانه کودکان (آبجی داداشی)

کاش وجودم بخشیدنی بود و به تو می بخشیدم.

هیچ چیز نمی خواهم.

هیچ چیز.

تنها آرامشت را.

تنها لبخندت را می خواهم

………..

عکس عاشقانه لیلی و مجنون

زبان هیچ استخوانی ندارد

ولی

آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند.

پس

مراقب حرف هایمان باشیم.

عکس عاشقانه

گاهی حس می کنی غمگین ترین آدم دنیایی،

اما یک تغییر کوچیک،

یا یک اتفاق کوچولو

جوری حالت رو عوض می کنه که همه چیز رو فراموش می کنی.

به امیدِ یک تغییر، یا اتفاقِ خوب و کوچولو، برای همه شما.

عکس عاشقانه

مرگ انســـان زمـانیســت که

نـــه شـــب بهانــه ای بـرای خـــوابـیـدن دارد

و نـــه صـــبح دلیلی بـرای بیــــدار شــــدن…..!

عکس عاشقانه

وقتی کــه نیستی

شک دارم که بیایی

وقتی هم که می آیــی

مطمئن نیستـــم که می مانی

وقتی هــــم که می روی

نمی دانم که باز می گردی یا نــه !

این دودلـی ها

دو راهی ها

دوگانگی ها

مرا خواهد کشت.

بیـــــــــــا

و یا یک بار برای همیشه نیـــــــــــا !

عکس عاشقانه

لیاقت می خواهد واژه “ما” شدن

لیاقت می خواهد “شریک” شدن

تو خوش باش به همین “با هم” بودن های امروزت

من خوشم به خلوت تنهایی ام

تو بخند به امروز

من می خندم به فرداهایت….


 

عکس عاشقانه کودکان (آبجی داداشی)

هر لحظه و هر دم من به یادت هستم

گرچه دورم ز تو ای یار به یادت هستم

……….

عکس عاشقانه

دستم را کم بگیر

اما

مرا دست کم نگیر…!

گفتم در جریان باشی….!

عکس عاشقانه

به لب های ساده ات بیاموز که گول هر لبی را نخورد !

من می دانم

روزی لبهای کثیفش را باز می کند

و برای بزرگ کردن شخصیت کوچکش تو را هرزه یاد می کند !!!!

عکس عاشقانه اشک و گریه

آری ؛ من می ترسم!

می ترسم از عاشق شدن،

می ترسم از سردرگمی

از جدایی ، از نبودنت

از خداحافظی.

از اشک حلقه زده تو چشام

از پوزخند رو لبات

از نگاه سرد تو

از شکسته شدن دلم

آری من می ترسم….!

عکس طبیعت

عکس عاشقانه

زن بودن را دوست دارم !

حتی در این دنیای مردانه….

هر چه باشد ؛

مردها نمی‌ توانند لباس زنانه بپوشند !

ولی‌….

ما می توانیم شلوار و لباس مردانه بپوشیم !!!

عکس متحرک عاشقانه گل

خاطرات را باید سطل سطل از زندگی بیرون کشید…

خاطرات نه سر دارند ، نه ته !!!

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند…

می رسند گاهی وسط یک فکر ، گاهی وسط یک خیابان….

و گاهی حتی وسط یک صحبت سردت می کنند ؛ رگ خوابت را بلدند !

زمینت می زنند…

خاطرات تمام نمی شوند ، تمامت می کنند…!!!

 

عکس عاشقانه قلب

عقل همیشه عشق را به کوری و دیوانگی محکوم ساخته

و به آن نسبت های ناروایی داده،

به این دلیل ساده که

از درک آن عاجز بوده است.

عکس طبیعت

پشت هر کوه بلند،

سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باغ کسی می خواند

که خدا هست ، دگر غصه چرا ؟!

 

متنهای قشنگ و عکس

عکس عاشقانه اشک و گریه

هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى

به این فکر نکن که اون چقدر احمق بوده

به این فکر کن که اون چقدر به تو اعتماد داشته !

عکس متحرک عاشقانه

آدم ها لالت می کنند ؛

بعد هی می پرسند ،

چرا حرف نمی زنی ؟!

این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست !!!

عکس متحرک عاشقانه

خیلی وقتا بهم گفتن چرا می خندی

بگو ما هم بخندیم.

اما هرگز نگفتن چرا غصه می خوری

بگو ما هم بخوریم !

 

عکس متحرک عاشقانه

 

هی بازیگر گریه نکن ما هممون مثل همیم

صبحا که از خواب پا میشیم تقاب به صورت می زنیم

عکس عاشقانه فانتزی اشک و گریه

صندوق صدقات نیست دل من ،

که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی

و پیش خدای دلت فخر بفروشی

که مستحقی را شاد کرده ای .

عکس متحرک عاشقانه

می گفتند :

سختی ها نمک زندگــــــی است !

امّا

چرا کسی نفهمید ؛

“نمــــــک” برای من که خاطراتم زخمی است ،

شور نیست

مزه ی “درد” می دهد !!!

عکس متحرک عاشقانه

آنقدر پیش این و آن

از خوبــــــــی هایش گفتم

که وقتی سراغش را می گیرند

شرم دارم بگویم

تنهایــــــــم گذاشت !

عکس متحرک عاشقانه

شمارش رو پاک میکنی ؛ که فراموشش کنی

اما

قسمت ناراحت کننده ش اینجاس که :

شمــــارش رو هنــــوز از حِـــفــظـــــی !!!

عکس متحرک عاشقانه

 

حماقت که شاخ و دم ندارد !

حماقت یعنی من که

اینقدر می روم تا تو دلتنگِ من شوی !

خبری از دلتنگیِ تو نمی شود !

بر می گردم چون

دلتنگ می شوم.

عکس متحرک عاشقانه

هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟

مردم گریه می کنند.

نه به خاطر اینکه ضعیف هستند.

بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند!!


عکس متحرک عاشقانه

آنقــــدر ،

فریـــاد هایــــم را ،

سکــــوت کرده ام ،

که اگـــــر ،

به چشمـــانم بنگرید ،

کـــــر می شوید

عکس متحرک عاشقانه

زن به خاطر طبیعتش شکننده ست ؛

اما بیشتر از هرکسی تحمل درد رو داره !

تنها چیزی که مقاومت یک زن رو میشکنه ،

توو خالی از آب در اومدن کسی هست که عاشقش بوده !!!

عکس عاشقانه اشک و گریه

اگه مردین؟ مرد بمونین.

اگه نیستین. نامردی نکنین.

اگه تنهایین؟ تنها بمونین.

اگه نیستین. تنهاش نذارین.

اگه عاشقین؟ عاشق بمونین.

اگه نیستین. حرمت عشق رو نشکنین.

اگه نجیبین؟ نجابت کنین.

اگه نیستین. هرزگی نکنین.

عکس فانتزی اشک و گریه

رفتم دکتر گفتم آقای دکتر گلوم درد میکنه

گفت بگو آآآآآآآآ

گفتم آآآآآآآآآآآآآ

گفت نه خانم گلوت چرک نکرده

گفتم آخه خیلی درد میکنه ، نمی تونم درست حرف بزنم ،

یه سیلی زد زیر گوشم

اشکام که ریخت

درد گلو هم رفت !!!

عکس گل متحرک

عکس عاشقانه متحرک

این روزها ترسم از سرمایی ست

که آرام و بی صدا به قلبم رخنه می کند!

سرمایی که آهسته قلب تپنده ام را یه یخ تیدبل می کند!

عکس عاشقانه متحرک

مطمئناً موقعیت‌هایی در زندگی پیش می‌آید که زندگی را ناشاد می‌کند. اما معمولاً بخشی—بخش بزرگی—از این عدم خوشبختی از طرز تفکر، رفتارها و عادات خودمان ناشی می‌شود.

عکس عاشقانه اشک و گریه

با اینکه تو از من دل بریدی

زود رفتی و اشکامو ندیدی

با اینکه هیچ وقت درکم نکردی

هیچ موقع از دردم کم نکردی

اما برام سخته این جدایی

دل تنگتم این روزا کجایی

نمی دونی همه کس منی تو نفس منی برگرد کنارم

بیا و حرف دلتو بزن اما نگو به من دوست ندارم

عکس عاشقانه متحرک

هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت

تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم

هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو ،

با یاد تو ، با عکس نفس های تو ، با مهری که از تو در دلم جا مانده زنده خواهم ماند……

عکس عاشقانه

روزها

تند و تند

سر می خورند

از لابه لای ذهن

کجای این روزگارم؟

عکس عاشقانه فانتزی

دلتنگـــی یعنــــی

بشینی به خاطراتت باهاش فکر کنی

بعد یه لبخند بیاد رو لبت

ولی چند لحظه بعد شوری اشکهای لعنتی . . .

عکس عاشقانه

بغض نکن گریه نکن

اگرچه غم کشیده ای

برای من فقط بگو

خواب بدی که دیده ای

اگر که اعتماد تو

به دست این و آن کم است

تکیه بده به شانه ام

که مثل صخره محکم است

عکس عاشقانه فانتزی

تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت

تا به کی بازیچه بودن در گذار سر نوشت

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد

یا فقط با گریه های بیقرار آرام شد

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار

خسته ام از زندگی با قصه های بیشمار !!!

عکس عاشقانه

رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند

همراه کسانی بودم که همراهم نبودند

وسیله ی کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم

دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم

و تو چه دانی عشق چیست

عشق سکوتی است در برابر همه ی اینها !!!

فکر میکردم تو همدردی !

ولی نه !

تو هم ، دردی ….

عکس عاشقانه

نازنین وقتی که نیستی میدونی چه حسی دارم

میدونی از غم دوریت چه حس غریبی دارم؟

مثه حس یه قناری که توی قفس می میره

مثه اون نهال کاجی که تو گلدون جون می گیره

………….

برای خواندن بقیه شعر “نازنین وقتی که نیستی میدونی چه حسی دارم”

 

عکس متحرک عاشقانه عشق یعنی انتظار

ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم

ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم

ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو

ببخش که می خوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو

عکس عاشقانه

یادته بهت می گفتم اگه تو بری می میرم

حالا تو رفتی و نیستی ٬ پس چرا من نمی میرم؟؟

چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟

چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بذارم؟؟

…………..

برای خواندن بقیه شعر بسیار زیبای “می دونم یه روز دوباره می تونم تو رو ببینم”

عکس گل متحرک

بی تو من موندم و رویا

خسته از تموم دنیا

یه دل تنگ شکسته

دو تا چشم خیس خسته

روزا تب دار شبا بیدار

یه تن خسته بیمار

مثه یه مرده سر دار

از خودم از همه بیزار

له له لحظه دیدار

بینمون دیوار و دیوار.

عکس عاشقانه

نگاهم می کنی اما به سردی

نه تنها من تو هم دنیای دردی

مخواه از من گناهت را ببخشم

تو می دانی که با این دل چه کردی

عکس عاشقانه متحرک

عکس عاشقانه متحرک

چندتاعکس وشعر

عکس متحرک عاشقانه گل

 

 

ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
.
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی

عکس متحرک عاشقانه گل

.
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
.
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
.
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد

 

عکس متحرک عاشقانه

یادمان باشد : وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !
در برابرش مسئولیم …
در برابر اشکهایش ؛
شکستن غرورش ،
لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش ….
واگر یادمان برود !
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
واین بار ما خود فراموش خواهیم شد …
.
.

عکس متحرک عاشقانه گل


.
شاید دیگران در نبودنت “سرم“ را گرم کنند ، ولی “دلم” را هرگز
.
.
.
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم ، تعجب نکن
مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
.
.
.
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت ، باید بسنده کنم به رویای دیدنت
.
.
.
آرام ام ، مثل مزرعه ای که تمام محصولش را آفت زده ، دیگر نگران داس ها نیستم

عکس عاشقانه اشک و گریه

تنهایی یعنی کسی که دوسش داری

آفلاین میاد که متوجه اومدنش نشی.

تنهایی یعنی یکی رو از ته دل دوست داشته باشی اما

مطمئن باشی که اون دوستت نداره.

تنهای یعنی همه عشقتو ، زندگیتو پای یه نفر بذاری اما

اون به یه بهونه کوچیک تنهات بذاره و بره.

تنهایی یعنی اونی که دوستش داری میدونه اشتباه از اون بوده

نه تنها ازت عذر خواهی نمی کنه بلکه

هیچ تلاشی برای موندنتم نمی کنه….!

 

عکس متحرک عاشقانه

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست!

عکس متحرک عاشقانه

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است

چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد

عکس متحرک عاشقانه

از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
.

عکس متحرک عاشقانه گل

.
.
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …

عکس متحرک عاشقانه

.
چه زیبا گفتم دوستت دارم
چه صادقانه پذیرفتی
چه فریبنده آغوشم برایت باز شد
چه ابلهانه با تو خوش بودم
چه کودکانه  همه چیزم شدی
چه زود به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی
چه ناجوانمردانه  نیازمندت شدم
چه حقیرانه واژه غریبه خداحافظی به من آمد
چه بیرحمانه من سوختم
.

عکس متحرک عاشقانه گل

.
.
بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی ؛
“تمام” نمی شوند ….
همش به آغوششان بدهکار میمانی !
حضورشان”گـرم” است ؛ سکوتشان خالی میکند دل ِآدم را …
آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه “کم” می آوریشان …
آخ که چقدر کم دارمت ….
.
.

عکس متحرک عاشقانه گل


.
حس می کنم دنیـــــــــــا خالیست…! مگـــــــــــر تو چنـــــــــــد نفر بودی ؟!!
.
.
.
ته دیگ” عشق ِ اول ” را هر چقدر که بسابی ،
چه با اسکاج ِ دوست داشتن های بعدی ،
چه با سیم ِ ظرفشویی عاشق شدن های بعدی ،
از ” دلت پاک نمی شود …
حالا تو هی بساب
و از صدای نا هنجارش
سر درد بگیر …

.

عکس عاشقانه اشک و گریه

آری ؛ من می ترسم!

می ترسم از عاشق شدن،

می ترسم از سردرگمی

از جدایی ، از نبودنت

از خداحافظی.

از اشک حلقه زده تو چشام

از پوزخند رو لبات

از نگاه سرد تو

از شکسته شدن دلم

آری من می ترسم….!

 

عکس متحرک عاشقانه گل

گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ..شاید بی غــرور …
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم

.
.
.
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها
.

عکس متحرک عاشقانه گل

.
.
وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال
اما دیده ام ناله ی عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ،
می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد

عکس متحرک عاشقانه

عمیق ترین درد زندگی ؛

دل بستن به کسی است که

بدانی به تو تعلق ندارد !!!

عکس متحرک عاشقانه گل

ایـــن روزهــا

هــوا خیلـی غبــار آلــود اســت !

گـــرگ را از سـگ نمــی تــوان تشخیـص داد ،

هنگــامــی گــرگ را می شنــاسیـم :

کـــه دریـده شـده ایــم !!!

عکس متحرک عاشقانه

عجیب است!

وقتی از چشمانت اشک می آید ،

زیبا تر از همیشه میشوی

نمیدانم چرا وقتی چشمانت سرخ میشود

بیشتر عاشقت میشوم.

ای کاش سبب گریه ، ناراحتی نبود.

ای کاش نشانه ی غم ، اشک نبود.

کاش می شد گاهی برایم از شوق میگریست.

عکس متحرک

باید دستها را زیر چانه گذاشت

به وسعت قرنها

به حقیقت این واژه فکر کرد

بعد از “انسانیت” یک کامای بزرگ بگذار

شاید به کما رفته باشیم !

عکس عاشقانه اشک و گریه

اجازه… !

اشک سه حرف ندارد ،

اشـک خـیـلــی حـــرف دارد…. !!!

عکس متحرک عاشقانه

عکس عاشقانه اشک و گریه

اعتـــــــراف می کنـــــم

محتـــــاج نــــوازش دســــت هایت هستــــم

بــاور کــن کـــه

دلتنگیِ تــــو بـــرای مـــن مـــرگ تــدریجی اســـت.

عکس متحرک عاشقانه

هیچی به قد گریه هات منو داغون نمی کنه

ناراحتیه صورت تو منو ویرون می کنه

به چی من قسم بدم تا حرفامو گوش بکنی

با اون چشای نازت دیگه گریه نکنی

اگه من بگم که خواهش می کنم

اگه من بگم که التماس کنم

حرف داداشیتو گوش میدی که دوسِت داره؟

آره بخند گریه نکن که گریه آتیش می زنه وجود عشق تو رو

عکس متحرک عاشقانه گل

 

 

عکس عاشقانه اشک و گریه

کمی دروغ بگو پینوکیو

دروغ های تو قابل تحمل تر بود !

به خاطر کودکی بود و شیطنت

به خاطر این بود که دنیای آدمها را تجربه نکرده بودی که ببینی یک دروغ ، چه ها می کند !

این جا آدمها دروغشان به بهای یک زندگی تمام میشود !

به بهای یک دل شکستن !

اینجا دروغ ها باعث مرگ عشق و اعتماد می شود !

این جا آدم ها دروغ های شاخ دار می گویند

بعد دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک می کنند !!!

 

 

عکس متحرک عاشقانه

در روزگاری که بر روی عاشق قیمت می گذارند

چرا عاشق شوم؟

در روزگاری که خیلی راحت پا روی قلب می گذارند

چرا عاشق شوم؟

در روزگاری که دل شکستن عادت بی هنران است

چرا عاشق شوم؟

در روزگاری که فرهادهای دروغین با تیشه به کوه نمی زنند

بلکه با تیشه به ریشه می زنند

چرا عاشق شوم؟

در روزگاری که شیرین ها لحظه به لحظه در روی یک پیمانند

چرا عاشق شوم؟

در روزگاری که عاطفه کالای بازاری شده

چرا عاشق شوم؟

چون باور ندارم دلم را بازیچه هر کس کنم

به راستی

چرا عاشق شوم؟

عاشق که شوم؟

عکس متحرک عاشقانه

گفتم: خدایا یه سوال بپرسم؟

گفت : بپرس

گفتم چرا هر موقع من شادم همه با من می خندند

اما وقتی غمگینم کسی با من گریه نمی کند؟

گفت خنده را برای جمع آوری دوست

و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم.

 

عکس متحرک عاشقانه

حرفش را ساده گفت من لایق تو نیستم !

نمی دانم خواست لیاقتم را به من یاد آوری کند

یا خیانت خودش را توجیه !

چندتا مطلب وعکس

قطره ها چشم انتظاران هم اند،
چون به هم پیوست جان ها، بی غم اند .
هر حبابی، دیدهای در جستجوست،
چون رسد هر قطره، گوید: - « دوست! دوست ... !»
می کنند از عشق هم قالب تهی
ای خوشا با مهر ورزان همرهی !
________

_______
با تب تنهائی جانکاه خویش،
زیر باران می سپارم راه خویش.
سیل غم در سینه غوغا می کند،
قطره دل میل دریا می کند،
قطره تنها کجا، دریا کجا،
دور ماندم از رفیقان تا کجا !
_______

________
همدلی کو ؟ تا شوم همراه او،
سر نهم هر جاکه خاطرخواه او !
شاید از این تیرگی ها بگذریم .
ره به سوی روشنائی ها بریم .
می روم، شاید کسی پیدا شود،
بی تو، کی این قطره دل، دریا شود؟
___________
___

___
بس شنیدم داستان بی کسی
بس شنیدم قصه دلواپسی
قصه عشق از زبان هرکسی
گفته اند از نی حکایت ها بسی

حال بشنو از من این افسانه را
داستان این دل دیوانه را
چشمهایش بویی از نیرنگ داشت
دل دریغا سینه ای از سنگ داشت
با دلم انگار قصد جنگ داشت
گویی ازبامن نشستن ننگ داشبس شنیدم داستان بی کسی..ت
عاشقم من، عاشقم من قصد هیچ انکار نیست
لیک با عاشق نشتن عار نیست
 
کار او آتش زدن من سوختن
دردل شب چشم بر دردوختن
من خریدن ناز او نفروختن
بازآتش در دلم افروختن
بس شنیدم داستان بی کسی..
سوختن درعشق را از برشدیم
آتشی بودیم وخاکستر شدیم
از غم این عشق مردن باک نیست
خون دل هرلحظه خوردن باک نسیت
بس شنیدم داستان بی کسی..
آه،می ترسم شبی رسوا شوم
بدتر از رسوایی ام تنها شوم
وای از این صیدوآه ازآن کمند
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
برچنین نامهربان دل مبند
دوستان گفتن ودل نشنید پند
بس شنیدم داستان بی کسی..
خانه ای ویران تر از ویرانه ام
من حقیقت نیستم افسانه ام
گرچه سوزد پر ولی پروانه ام
فاش می گویم که من دیوانه ام
تا به کی آخر چنین دیوانگی
پیله گی بهتر از این پروانگی
گفتمش آرام جانی؟
گفت:نه
گفتمش شیرین زبانی؟
گفت:نه
 
دل شبی دور از خیالش سر نکرد
گفتمش افسوس او باور نکرد
بس شنیدم داستان بی کسی..
خود نمی دانم خدایا چیستم
یک نفر با من بگوید کیستم
بس کشیدم اه از دل بردنش
آه اگر آه م بگیرد دامنش
با تمام بی کسی ها ساختم
وای بر من ساده بودم باختم
بس شنیدم داستان بی کسی..
دل سپردن دست او دیوانگیست
اه غیر از من کسی دیوانه نیست
گریه کردن تا سحر کار من است
شاهد من چشم بیمار من است
فکر می کردم که او یار من است
بس شنیدم داستان بی کسی..
نه فقط در فکر آزار من است
یک شب آمد زیرورویم کردو رفت
بغض تلخی در گلویم کردو رفت
ve7v4w.jpg
مذهب او هرچه باداباد بود
خوش به حالش که اینقدر آزاد بود
بی نیاز ازمستی می شاد بود
چشمهایش مست مادر زاد بود
یک شبه از عمر سیرم کردو رفت
من جوان بودم پیرم کردو رفت

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
شاید قسمت من بیچارگیست
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
تو این دنیا که همش اوارگیست
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
کاش یکی بود و میگفت اون رفت
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
و دیگه نیست ولی زندگی است
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

شرح این عاشقی و دل شکنی باید گفت

               کار این بی کسی و دل زدگی باید ساخت
تیشه بر ریشه این سوختگی باید زد
                 دلِ آزموده به این ساختگی باید باخت

 تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد
 موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ،
 پیچک دات نت www.pichak.net
!به جرم وسوسه

چه طعنه ها که نشنیدی حوا !

پس از تو همه تا توانستند آدم شدند ...

چه صادقانه حوا بودی ...

 
می گویند دل به دل راه دارد ...
...
پس چرا ؟

وقتی دلم را شکستی ... !

دلـــت نشکســت؟
 
 
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت
 www.pichak.net
تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات
 وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
عشــق

همین خنده های ساده ی توست

وقتی با تمام غصه هایت میخندی

تا از تمام غصه هایم

رها شوم ..

کــم تـــوقع شـده امـــ ..
نـﮧ آغوشتـــ را ميـــــــــخواهم ..!
نـﮧ يک بـوســــه ..!
نـﮧ ديـگـربـودنـتـــ را ..!
هـمـين که بـیـایـے از کنارم رد شـوے کـافـيـستـــــ ..!
مــــرا بــﮧ آرامـش ميــرِسـانــد حــتـے اصـطـحـکاک ســــايـه هـايـمـانـــ ..
رفتار عاشقانه ی "زن" را بایــد از دلتنگیش فهمید...
از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار
از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش
از خجالتش برای بوسـه گرفتن
"زن" بـی دلیل بهانه نمی گیرد
شاید بهانه ی نداشتن "دستانِ گرمـی" را دارد
که روزي دستانش را ميگرفت
تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net  باش
آري فقط باش
بودنت کافيست
که بودنت جانشين همه ي نبودنهاست
موسيقي وار بر تنم نشسته اي
و عاشقانه ترين اميدها را
بر اندام مرده ام نشانده اي
و با شکوه ترين احساس را
در من وجودآورده اي
و با عشق، حجمهاي خالي تنهايي ام را
که به وسعت دنياست، پر کرده اي
اي عاشقانه ترين اسطوره
و اي صادقانه ترين حادثه
به وسعت تمام عشق
و نه کمتر
مي ستايمت

بی صدا آمد!
چه غوغا کردو رفت
بینوا دل را چه رسوا کردو رفت
در درونم شعله های عشق ریخت
عاقبت صد فتنه بر پا کردو رفت
روز من شب کردو شب را پر ز تب
زندگی را یک معما کردو رفت...
گفتیــــــ: هروقتــــــ خواستی گریه کنـــــــی برو زیر بــــــــارون که نکنه یه نامـــــــــــردی
اشکتــــــــو ببیـــــــنه و بهتـــــــــ بخنده ... گفتمـــــــــ: اگه بارون نیومــــــــــد چی؟ گفتیــــــــ:
اگه چشمه قشنـــــــگه تو بباره آسمون گریــــــــش میگیره ... گفتـــــم: یه خواهش
دارمــــــــ وقتی آسمون چشمـــــــم خواست ببــــاره تنهام نذار گفتـــــــــی: به چشـــــــــم
حالا امروز منــــــــــ دارم گریه میکنـــــــــم اما آسمون نمیــــــــــ باره ... تو هم اون دور دورا
ایستـــــــــــــادی و داری بهم میخــــــــــــــندی . . . !

                           بــــــــــاران٬بهانهـــ  ای بــــــــــود
کـــهـــ  زیر چتـــر من تـــــا انتهــــایـــ  کوچــــه بیـــــاییـــــ
                         کــــاش نهـــ  کوچهـــ  انتهـــاییـــــــــ داشت
ونهــــ  بــــاران بنــــد میــــ آم
د

به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
به گوشت می رسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چه جوری گریه می کردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی خواستم بفهمی تو که من طاقت نمی یارم
دلم واسه خودم می سوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم

بگذر از من، من و تنها بزا با غم
بگذر از من بگذر از من، من و تنها بزار با من
بگذر از من، بگذر از دیوونه هایی که گذاشته سر به دامن
بگذر از من، که نگاهم دیگه دنبال کسی نیست
بگذر از من، همه رفتن از کنارم تو برو اینم غمی نیست
من خودم یه کوه غصه ام تو کنایه هاتو کم کن
من که از خودم شکستم برو و سایتو کم کن
بگذر از تلخی حرفام اگه گنگ و بی دلیلن
اگه دست و پا شکستم اگه خسته و علیلم



میخواهی بروی؟
خب برو..............
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو.................................
برای چه ایستاده ایی؟؟؟؟؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟؟

برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو...
احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی
چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو...
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو...



  بر مزارم بنويسيد كه آشفته دلي در اين وادي خاموش



 او زاده ي غم بود و ز غم هاي جهان گشت فراموش

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد
خاطره های مرا به آنجا ببرید که برای نخستین بار
دلم به تپشهای دلی دیگر پاسخ داد.....

مهربانی را بیا قسمت کنیم
من یقین دارم به ما هم می رسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق
دستهایش تا خدا هم می رسد...
 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر پرنده قفسی تنگ نبود
زندگی.عشق.رهایی.همه بی معنا بود...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد
اتل متل جدايي
عشق گلم كجايي؟
حالم شده پريشون
يه دل دارم پر از خون
عشقم رفته هندستون
خونم شده قبرستون
يه دنيا قصه بردار
اسمشو بذار بچگي
تا آخر زندگي
آچين و واچين تموم شد
عمر منم حروم شد.....!!!


دلم درد میکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــد….
انگــــــــــــــــــــــار….
خام بودنــــــــــــــــــــــــــــد…
خیال هایی که به خوردم داده بــــــــــــــــــــــــــــــــودی…!






چندتاعکس وشعر

وجدانن کیف میکنی چقد قشنگه
    نه سوئ تفاهم نشه خودش که اصلا قشنگ نیست
فکر نکنید من سیگاری هستمگریهلبخند
پایان گفتنش قشنگهنیشخند
     قابل توجه آدمای سیگارو...افسوس
عکس های عاشقانه  زیبا -www.jazzaab.com

نه میتونم بهت نزدیکترشم
نه میتونم تو این دوری بمونم
 
تقاص این جنون پای کسی نیست
خودم میخوام اینجوری بمونم
 
تو این روزای تکراری هنوزم
تو تنها فرصت دیوونگیمی
 
خیالت از سرم بیرون نمیره
چه باشی چه نباشی زندگیمی
عکس های عاشقانه  زیبا -www.jazzaab.com
در غمگین ترین لحظات زندگیم شادم که کسی نمیداند که چقدر غمگینم . . .
 
 تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ
 نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
 
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت / زندگی تکرار پائیز است باید دید و رفت . . .
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ
 نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
شلوار چهار سالگیت رو بپوش ! ببین چقدر تنگ شده برات
اندازه همون دلم تنگ شده برات !
.
عکس های عاشقانه  زیبا -www.jazzaab.com
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
یه زغال بر میدارم و دورت میکشم و مینویسم
این بی معرفت دنیای منه !
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
عصری است غروب آسمان دلگیر است ، افسوس برای دل سپردن دیر است
هر بار بهانه ای گرفتیم و گذشت ، عیب از من و توست ، عشق بی تقسیر است
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
بر سنگ مزارم بنویسید
اشفته دلی خفته در این خلوت خاموش / او زاده غم بود که از خاطر دوستان گشت فراموش . . .
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
.
هر دو بالم را شکستی باورم را پس بده / مانده خالی خالی هستی ام را پس بده
دفتر شهر را پر پر کن اما خوب من / اشک های بیت بیت دفترم را پس بده
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، چرا که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
نه از قایق نه از قایق مینویسم ، نه از زخم شقایق مینویسم
به یاد لحظه های با تو بودن ، به یاد آن دقایق مینویسم . . .
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
.
محبوب ترین فرد کسی است که هم خود با نشاط است
هم به دیگران نشاط میبخشد . . .
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
در تنور عاشقی سرد مکن ، در مقام عشق نامردی مکن
حرف مردی میزنی مردانه باش ، در سرای عاشقی افسانه باش . . .
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
سکوت یعنی یه حرف که رو دلمه ، یه اسم که رو لبمه ، یه شرم که تو چشامه
و یه ارزو که تو قلبمه ، سکوت یعنی .......
.
.تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.netتصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net
این اس ام اس رو میفرستم برای همه خوب ها که سخت مشغول شطرنج
زندگی هستند و نمیدونند که ما ، مات رفاقتشون هستیم . . .
عکس های عاشقانه  زیبا -www.jazzaab.com
آهي كشيد غمزده پيري سپيد موي
افكند صبحگاه در آيينه چون نگاه
در لا به لاي موي چو كافور خويش ديد
يك تار مو سياه!
***
در ديگاه مضطربش اشك حلقه زد
در خاطرات تيره و تاريك خود دويد
سي سال پيش نيز در آيينه ديده بود
يك  تار مو سپيد!
***
در هم شكست چهره ي محنت كشيده اش
دستي به موي خويش فرو برد و گفت "واي!"
اشكي به روي آينه افتاد و ناگهان
بگريست هاي هاي!
***
 درياي خاطرات زمان گذشته بود
هر قطره اي كه بر رخ آيينه مي چكيد
در كام موج، ضجه ي مرگ غريق را
از دور مي شنيد
***
طوفان فرو نشست، ولي ديدگان پير
مي رفت باز در دل دريا به جستجو
در آب هاي تيره ي اغماق خفته بود
يك مشت آرزو...!
***


ز دو دیده خون فشانم ز غــمت شب جدایی
 چــه كنم كه هست اینها گـل باغ آشــــنایی
همه   شـب نهاده ام سر ،  چوسگان برآستانت
كــه  رقــیـب در نــیـایـد بــه بــهـانـه گدایی
مــــژه‌ها و چــشـم یارم به نظر چــــنان نـماید
كـه مـــیان سنبلــستان چـرد آهــوی ختــایی
در گـلستان چـشـمم زچـه رو همیشه باز است
به امــیـد آنـكـه شـایـد تو به چشم من درآیی
سر برگ گــل ندارم ،به چه رو روم به گلشن
 كه شــنیده‌ام ز گلــــها هـــمه بوی بی‌وفـایی
به كدام مذهب است این؟به كدام ملت‌است این؟
 كه كـشنـد عاشقی را كه تو عاشقم چرایی
به طـواف كــعبه رفـتم به حرم رهـم ندادند
كه بـرون درچه كردی كه درون خانه آیی؟
به قـمـارخــانه رفتم، هــمه پاكــــباز دیدم
 چـو به صـومعه رسـیدم هـمـه زاهـد ریـایی
درمیخانه زدم مــــن، که نـــدا ز در درآمد
كه درآ درآ عــراقی، كه تو هم ازآن مـایی

در ره عشق او عمریست که ویرانم
گرچه ویرانم ولی از این نیست که مینالم
ناله هایم از نامردی روزگارست
شکستن دلم تقصیر روزگار است ,میدانم
ان یارو دلبر من یاورم بود تا قیامت
دست روزگار ما را جدا کرد ,از این حیرانم
نمیدانستم که یک روزی تنها شوم
دیگر این تنهایی پابرجاست,گریانم
گریه هایم انقدر تلخند که حتی
دشمنم هم به حالم میگرید,وای بر حالم
دلشکسته را بیش از این تدبیری نیست
تدبیر من تقدیرم هست,چاره ندارم

در ديار غربت بی کسو تنها شدم من
در اين دیار حسرت واله و شیدا شدم من
از غریبی هیچ کس نشد هم راز من
تنهای تنها در این دشت غمها شدم من
در این دشت پر از خارو خاشاک
خاری در پی قطره دریا شدم من
باد از هر طرف میبرد ارزوهایم را
ارزو به دل در امید فردا شدم من
ناگاه رهگذری امدو دلم را ربود
در پی عشق او اواره صحرا شدم من
ان رهگذر اشنا همان غم بود
در این دشت پر غم باز دلشکسته تنها شدم من

سوگند به موی تو كه از كوی تو رفتيم
از كوی تو آشفته تر از موی تو رفتيم

بگذار بمانند، حريفان همه چون ريگ
ما آب روانيم كه از جوی تو رفتيم

وصل تو به آن منت جانكاه نيرزيد
تا دوزخ هجر تو، ز مينوی تو رفتيم

چون آن سخن تلخ كه ناگاه شبی رفت
از آن لب شيرين سخنگوی تو رفتيم

اي عود شبی ما و تو را سوخت به بزمی
هنگام سحر حيف كه چون بوی تو رفتيم

زين بيش نمانديم كه آزارتو باشيم
چون عاشقی و دوستی از کوی تو رفتيم

اين راه خم اندر خم چون موی سياه را
بی پرتو آن چهره دلجوی تو رفتيم

گفتيم که رفتيم کجا؟آه ... چو خطی
در دايره از سوی تو، تا سوی تو رفتيم



یکی دیوانه ای اتش برافروخت  
                   در ان هنگامه خو یش را سوخت
همه خاکسترش را باد میبرد         
                        وجودش را جهان از یاد میبرد
تو همچون اتشی ای عشق جانسوز     
                        من ان دیوانه مرد اتش افروز
من ان دیوانه اتش پرستم              
                 در این اتش خوشم تا زنده هستم
بزن اتش به عود استخانم         
                       که بوی عشق برخیزد ز جانم
خوشم با این چنین دیوانه گیها     
                        که میخندم به ان فرزانه گیها
به غیر از مردن از یاد رفتن           
                          غباری گشتن و بر باد رفتن
در این عالم سر انجامی ندارم   
                    چه فرجامی که فرجامی نداریم
لحی من همچون اهی تیره روزان      
                   بساز ای عشق جانم را بسوزان
بیا اتش بزن خاکسترم کن         
                  مسم در بوته ی هستی زرم کن 
 


هرچه بینا چشم رنج اشنایی          
                 هر چه سوزان عشق درد بیبفایی
 
هر چه جان نزدیکتر پایان عمر  
            هر چه دل رنجیدتر سوز جدایی بیشتر
هر چه صاحب دل فوزون بر گشته اقبالی فوزون        
            هر چه سر ازاده تر افتاده پایی بیشتر 
هر چه دل رنجیدتر زندان هستی تنگتر             
     هر چه تن شایسته تر شوق رهایی بیشتر
هر چه دانش بیشتر وامانتر در زندگی            
           هر چه کمتر فقر کبر خود نمایی بیشتر
هر چه تن در رنج زحمت نا امیدی عاقبت                 
                  هر چه با یاران بفا اعتنایی بیشتر
روی دیدار تو ام نیست وضو از چه کنم    
                دیگر این جامه وصله رفو از چه کنم
قید هستی همه جا همره من می اید       
         با چنین نامه سیاهی به تو رو از چه کنم
من که مجنون نشدم دشت به دشت از چه روم 
        نام لیلی چه برم کوه به کوه پس چه کنم
خود غریبی به چه حد خسته شدم زین همه رنگ
        من که دروش نیم این همه گو از چه کنم
من که بینم گذر عمر در این اشک روان        
            هوس سایه بید و لب جوب از چه کنم
هردم از رهگذری زنگ صفر میشنوم       
     تکیه بر عمر چنین بسته به مو پس چه کنم
رو به هر سو کنم نقش تو اید به نظر     
           روی گفتار به یک قبله بگو پس چه کنم


میخوام بنویسم از خاطراتم
از اون لحظه های باهم
میخوام بنویسم از گذشته ها
از روزهای از یاد رفته ها
اون روزا دلم هوای عاشقی داشت
اون روزا هوای خوب دلبستگی داشت
روزای خوب با هم بودنمون
روزهای خوب دل سپردنمون
دیدن تو شده بود برام عادت
چشات نمی ذاشت یه لحظه راحت
هر روزم میگذشت به خوبی
 هیشکی نبود مثل تو به این خوبی
فقط یاد تو اروم قلبم بود
صدای تو دایم تو گوشم بود
فکر بی تو موندن عذاب میداد
فکر تنها شدن روزهای بدو نشانم میداد
از اون چیزی که ترسیدم اومد سراغم
تو رفتی از پیشم تنها شدم با راهم
رفتی و با رفتنت همه ارزوهام مرد
دلدارم رفتو دل به دل دیگه سپرد
حالا تنهام بدون هیچ امیدو ارزویی
رفتی ای که همه عمرو ارزویی
هنوزم تنگه دلم برات
هنوزم تنگه واسه اون نگات
دیگه روزام میگذره بی ثمر
دیگه نمونده از شادیام اثر
دلم واسه اون روزا تنگه
واسه اون که دلش از سنگه
میگفت میمونه تا ابد پیشم
حالا ازم میپرسه من کیشم؟
میگفت ما نمیتونیم دل بکنیم
نمیتونیم قید همو بزنیم
ساده بودم تو زندگی باختم
از رو سادگی ازش یه بت ساختم
حالا دیگه باید سر کنم تنها
حالا دیگه اون نیست شدم تنها
دلم درگیر این حس بود که میمونه پیشم
رفتو حالا من اینجا بیگانه با خویشم
یاد اون روزا دلمو اتیش میزنه
عاشق بودن دل اتیش میزنه
دل شکسته مینویسه همیشه
زندگی دیگه بی اون نمیشه


که صدایی با صدایی در نمی آمیخت 
 
و کسی کس را نمی دید از ره نزدیک ، 

یک نفر از صخره های کوه بالا رفت  

و به ناخن های خون آلودروی سنگی کند  
 
          نقشی را و از آن پس ندیدش هیچکس دیگر. 

شسته باران رنگ خونی را که از زخم تنش جوشید  
 
و روی صخره ها خشکید.

از میان برده است طوفان نقش هایی را  

که بجا ماند از کف پایش. 

گر نشان از هر که پرسی باز 

بر نخواهد آمد آوایش.

     آن شب  

            هیچکس از ره نمی آمد  

                   تا خبر آرد از آن رنگی که در کار شکفتن بود. 

کوه: سنگین ، سرگران ،خونسرد. 

 باد می آمد ، ولی خاموش. 

                 ابر پر می زد، ولی آرام. 

لیک آن لحظه که ناخن های دست آشنای راز 

رفت تا بر تخته سنگی کار کندن را کند آغاز ، 

    رعد غرید ، 

           کوه را لرزاند. 

برق روشن کرد 
 
       سنگی را که حک شد روی آن در لحظه ای کوتاه 

                 پیکر نقشی که باید جاودان می ماند.

امشب  

باد و باران هر دو می کوبند : 

                 باد خواهد برکند از جای سنگی را  

و باران هم  

           خواهد از آن سنگ نقشی را فرو شوید. 

                                                    هر دو می کوشند. 
 
می خروشند. 

لیک سنگ بی محابا در ستیغ کوه   

مانده برجا استوار ، انگار با زنجیر پولادین. 

سال ها آن را نفرسوده است. 

کوشش هر چیز بیهوده است. 

کوه اگر بر خویشتن پیچد، 

سنگ بر جا همچنان خونسرد می ماند 

و نمی فرساید آن نقشی که رویش کند  
 
                                   در یک فرصت باریک  

یک نفر کز صخره های کوه بالا رفت 

                                         در شبی تاریک. 

بام را برافکن ،

               و بتاب ،

                     که خرمن تیرگی اینجاست.
بشتاب ،

        درها را بشکن ،

            وهم را دو نیمه کن ،

                                    که منم

                               هسته این بار سیاه.

اندوه مرا بچین ،

            که رسیده است.

دیری است،

             که خویش را رنجانده ایم ،

                         و روزن آشتی بسته است.

مرا بدان سو بر،

            به صخره برتر من رسان ،

                                   که جدا مانده ام.

به سرچشمه "ناب" هایم بردی ،

                         نگین آرامش گم کردم ،

                                         و گریه سر دادم.

فرسوده راهم ،

            چادری کو میان شعله و با ،

                             دور از همهمه خوابستان ؟


و مبادا ترس آشفته شود ،

                   که آبشخور جاندار من است.

و مبادا غم فرو ریزد،

                   که بلند آسمانه زیبای من است.

صدا بزن ،

         تا هستی بپا خیزد ،

                         گل رنگ بازد،

                              پرنده هوای فراموشی کند.

ترا دیدم ،

        از تنگنای زمان جستم .

ترا دیدم ،

        شور عدم در من گرفت.

و بیندیش ،

         که سودایی مرگم .

         کنار تو ، زنبق سیرابم.

دوست من ،

        هستی ترس انگیز است.

به صخره من ریز،

         مرا در خود بسای ،

                 که پوشیده از خزه نامم.

بروی ،

      که تری تو ،

            چهره خواب اندود مرا خوش است.

غوغای چشم و ستاره فرو نشست،

                            بمان ، تا شنوده آسمان ها شویم.

بدر آ،

    بی خدایی مرا بیاکن،

                 محراب بی آغازم شو.

نزدیک آی،
           تا من سراسر ((من)) شوم.

ازدرخت شاخه در آفاق ابر،
برگ های ترد باران ریخته !
بوی لطف بیشه زاران بهشت،
با هوای صبحدم آمیخته !
______________
نرم و چابک، روح آب،
می کند پرواز همراه نسیم .
نغمه پردازان باران می زنند،
گرم و شیرین هر زمان چنگی به سیم !
_______________
سیم هر ساز از ثریا تا زمین .
خیزد از هر پرده آوازی حزین .
هر که با آواز این ساز آشنا،
می کند در جویبار جان شنا !
______

__________
دلربای آب، شاد و شرمناک،
عشقبازی می کند با جان خاک !
خاک خشک تشنه دریا پرست،
زیر بازی های باران مست مست !
این رود از هوش و آن آید به هوش،
شاخه دست افشان و ریشه باده نوش !
________________
می شکافد دانه، می بالد درخت،
می درخشد غنچه همچون روی بخت!
باغ ها سرشار از لبخند شان،
دشت ها سرسبز از پیوندشان ،
چشمه و باغ و چمن فرزندشان !
_________

_______
با تب تنهائی جانکاه خویش،
زیر باران می سپارم راه خویش .
شرمسار ازمهربانی های او،
می روم همراه باران کو به کو .
_______________
چیست این باران که دلخواه من است ؟
زیر چتر او روانم روشن است .
چشم دل وا می کنم
قصه یک قطره باران را تماشا می کنم :
_______

_________
در فضا،
همچو من در چاه تنهائی رها،
می زند در موج حیرت دست و پا،
خود نمی داند که می افتد کجا !
_______________
در زمین،
همزبانانی ظریف و نازنین،
می دهند از مهربانی جا به هم،
تا بپیوندند چون دریا به هم !
_______

دلشکسته

 

کی با اشکای تعکس متحرک عاشقانهو یه
 اخه چرا رفتی ؟که حالا منتظر بگذاریم

: چرا ؟چشم به راهم بگداریم 
چرا همچون کردی که دلم به گریه بگذاریم
که همچنین دلی که داری غمی را با غمش تنها بگذاریم 
همانن برنده ای که بال پرواز درد ولی جرات پرواز را از او گرفته باشن 
که مانند دلی در اتشی بگذاریم
: منرا همانند همه دلهای که اینگونه عاشفته رها شده نگذار که چون این دل غمه دارد و دم نمیزند از بس این روزگار

عکس متحرک عاشقانه

اسمون ستاره ساخت

          

    کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت

                            کی بود که با نگاه تو

                         خواب و خیال عشق و دید

                کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید

                          نگو کی بود کجایی بود

                          اون که برات دیوونه بود

             رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود

                      من بودم اون که دلش رو ساده

                              به پای تو گذاشت

             اون که واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت

                 من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند

             اون که به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند

                  حسرت دوست داشتن تو همیشگی بود

عکس متحرک عاشقانه

 

 

چشمانم تو را می خواهند تا به ان ها

                     راه و رسم گریه کردن را بیاموزی

                     لبانم صدایت می زنند تا به ان ها

                           بگویی چگونه بخندند

                      دستهایم به سویت دراز است

                   که انها را به سوی شهر عشق ببری

                اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست

                    که بخواهی به خاکسترم بنشانی؟

 

عکس متحرک عاشقانه

 

کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد

                           نه تو دیگر هستی نه نگاهت

                           که در ان دلخوشیم سبز شود

                         سایه می داند که به دنبال نگاهت

                                همچون ابر سرگردانم

                         هیچ کس گمشده ام را نشناخت

                              تابش رایحه ای خبر اورد

                                 کسی در راه است

                         چشمی از درد و دلم اگاه است

                    کاش هیچ وفت عشقی متولد نمی شد

                               که روزی احساس بمیرد

عکس متحرک عاشقانه

نمی خواهی دستانت را به دستانم بسپاری؟

                نمی خواهی میزبان دلتنگی هایم باشی؟

        نمی خواهی حلقه یاس های سپید را به گردنم بیاویزی؟

      نمی خواهی شبنم های اشتیاق به چشمانم هدیه دهی؟

         نمی خواهی گونه هایم را با شفافیت شرم بیامیزی؟

        نمی خواهی دوباره به معصومیت نگاهم سوگند بخوری؟

               نمی خواهی زمزمه کنی به عظمت اشکی

                         که در دیده ات می درخشد

             به عظمت سکوتی که در زندگی ات جاریست

           و به عظمت تمام دل شکستگی های بی صدایت

                          همیشه کنارم خواهی ماند

              نمی خواهی در حضور ستاره ها نجوا کنیم؟

        نمی خواهی از شکوفه های سپید به موهایم بیاویزی؟

            نمی خواهی باغ ارزوهایم را اردیبهشتی کنی؟

                              نمی خواهی ......

 

عکس متحرک عاشقانه

 

  داشتم فراموشت می کردم اما باز دوباره دیدمت

                             تو غمها غوطه ور شدم چرا؟

         داشتم فراموشت می کردم اما تا صدات رسید به گوش من

                                 شکستم بی صدا چرا؟

              داشتی می رفتی از خیال من خزونی بود بهار من

                             دیدم تو رو خزونم جون گرفت

                             این قلب سرد و ساکتم دوباره

                    با نگاه گرم و بی ریا و عاشقت زبون گرفت

                   چرا دوباره اومدی صدا رو جون دادی گل بهارو

                                   زخم دل دوباره تازه شد

                   شوق نگاه خستمو دوباره دوختی اخر ستاره

                                   حسرتم بی اندازه شد

               یا راحتم کن و واسه همیشه این دلو بکن ز رییشه

                                    از خیال سرد من برو

                      یا باغبون شو و بهارو باز نشون بده گلارو

                                   تو وجود خسته ام برو

                        داشتم فراموشت می کرم اما باز ...

 

اون که

عکس متحرک عاشقانه

 می گفت

                     جونش به جونت بده

                                     حالا داره

                        به گریه هات می خنده

                                   اون که می گفت

                                        بدون تو می میره

                                                 دروغ می گه

                                              دلش جنسه کویره

                                                 دروغ می گه

                               تو گوش نده به حرفاش

            نگو هنوز می خوای بمونی باهاش

           خیال نکن بدون اون می میری

                                بذار بره

                         نباشه جون می گیری..........

عکس متحرک عاشقانه

سفره ی خلوتم

                                               امروز

                              به یمن دوستان غائب

                                                باز است

                                 تنها نیستم

                                      یک سرزمین

                                               میهمان دارم

                               کوران تازه ای است 

                                             شاید

                                عطسه می کند

                                        گیاه

                         در می رود خستگی

                                             از تن یاس

                                خمیازه می کشد

                                                        کوچه

                                   بازی می کند

                                                        خیال

                                   می شکند شاید

                                  کسالت عمیق روزهای ملال

                     حرف تازه ای بزنیم

                     فکر تازه ای بکنیم

                     شعر تازه ای بسراییم..........

عکس متحرک عاشقانه

هنوز بدرود نگفتی

                              دلم برات تنگ شده

                             چه بر من خواهد گذشت

                               زمانی که از من دور باشی

                                                    وقتی تنهایی

                                               به من بیندیش

                                   که من در رویای تو

                             شعر خواهم سرود

                            برای چشمانت و دلتنگی

عکس متحرک عاشقانه

دلم همچو اسمان

                     پر از ابرهای بارانیست

                                         ای کاش

                                   دلم امشب بگرید

                                 شاید که بغض عشق

                                       در چشمانم بشکند ........

عکس متحرک عاشقانه

دلم گرفته است

                                به کدامین دلیل مبهم؟

                           دل تنگی همیشه ماندنی است

                                من می مانم و دل من

                               من می مانم و یاد دل تو

                             می دانم می دانم رفتنت را

                           به کدامین گناه تکرار می شود

                        حلقه ی بی قراری نیاز عشق تنهایی

                                      راه فرار چیست؟

                                 ماندنی کیست؟ چیست؟

                                 شک و تردید پایانی ندارد

                                خستگی ها ارامی ندارد

                       همه و همه و همه به خود می نگرند

                      گم شده ام در پس لبخند همیشگی ام

                          مهربانی لکه ایست خشک شده

                  امنیت گم شده خود را در کدامین تقدس بجویم؟

                          انتها کجاست؟ سر اغاز کجاست؟

                                 از سردرگمی خسته ام

                                      جواب کجاست؟

عکس متحرک عاشقانه

بر لبانم غنچه لبخند پژمرده است

                             نغمه ام دلگیر و افسرده است

                                 نه سرودی نه سروری

                                   نه اوازی نه شوری

                          زندگی گویی ز دنیا رخت بسته است

                          یا که خاک مرده روی شهر پاشیده است

                          این چه ایینی چه قانونی چه تدبیریست

                            من از این ارامش سنگین و صامت

                                         عاصیم دیگر

                              من از این اهنگ یکسان و مکرر

                                         عاصیم دیگر

عکس متحرک عاشقانه

کاش وقتی اسمان بارانی است

                          از زلال چشمهایش تر شویم

                          وقته پاییز از هجوم دست باد

                          کاش مثل پونه ها پر پر شویم

                          کاش اشکی قلبمان را بشکند

                          با نگاه خسته ای ویران شویم

                          کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند

                           ما به جای ابرها گریان شویم

                           کاش وقتی ارزویی می کنیم

                            از دل شفافمان هم رد شود

                            مرغ امین هم از ان جا بگذرد

                            حرف های قلبمان را بشنود

 

عکس متحرک عاشقانه

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم


و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم


این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی،


تظاهر به بی خیـــــالی،

به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

عکس متحرک عاشقانه



دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

عکس متحرک عاشقانه


حـقـیـقـت دارد !

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی


تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه

بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !

آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

عکس متحرک عاشقانه

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !
.
.
چه شباهت متفاوتی بیت ماست ، تو دل شکسته ای ؛ من دلشکسته ام !
.
.
حرفی نزنی ! طاقت جنجال ندارم / بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز / از حس پریدن پرم و بال ندارم
.
.
میخواهم فاصله ها را بشکنم تا به تو برسم ، ولی افسوس فاصله ها درست برعکس دلها شکستنی نیستند !!!
.

دنیا همین گوشه

عکس متحرک عاشقانه

س همین ساعت

              دنیا همین آرامش محضه

              تو بی قراری پا به پای من

              من با تو آرومم همین لحظه

              پایان این شب اتفاقی نیست

تو چشم من خورشید می تابه

باور نکن این حس طولانی

شیرینی رویای یه خوابه

ساعت به ساعت تندتر میشه

نبض من و تو با صدای هم

                                      دنیا همین لحظه س همین ساعت

                                      ما مثل سایه پا به پای هم

     دنیا همین بی دست و پایی هاس

     این شرم با تو گفت و گو کردن

     این تا همیشه اضطراب تو

     این تا ابد دلشوره های من

دنیا همین گوشه س همین ساعت

دنیا یه آینه س روبروی من

حسی صمیمی تو نگاه تو

        حرفی شکسته تو گلوی من

عکس متحرک عاشقانه

میدونی چرا خدا لای انگشتات فاصله گذاشت؟برای این که فاصله رو با دستای کسی پر کنی که دوستش داری

...............................................................................................................

عکس متحرک عاشقانه

اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیباترین چیزها را ازانسان نگیرد خودش را نشا ن نمی دهد......

........................................................................................................................

عکس متحرک عاشقانه

بزرگی را گفتند زندگی چند بخش است :گفت دو بخش
کودکی و پیری.
گفتند:پس جوانی را جه شد.
گفت:با عشق ساخت با بی وفای سوخت با جدایی مرد.

...........................................................................................................................

دلم تنگ می شـود گاهـی ... برای يک دوستت دارمِ سـاده ! دو فنجـان قهــوه ی داغ ! ...سه روز تعـطيلی در زمسـتان ! چـهار خنـده ی بلنــد ! و پنــج انگشـتِ دوست داشتـنی !

عکس متحرک عاشقانه.......................................................................................

دیگرنمیگویم:گشتم نبود،نگرد نیست...

بگذارصادقانه بگویم گشتم،اتفاقا هم بود...

فقط مال من نبود...!!!

بگذار دیگری بگردد ...

شاید مال او باشد..

........................................................................................................................

در این شب سرد دلم یه عالمه تو میخواهد
که در اغوشت بگیرم
ولی تو نیستی و من
در آغوش خودم هستم،

عکس متحرک عاشقانه

عکس متحرک عاشقانه

چندتاعکس وشعر

عکس عاشقانه...باران
هرگز معنای نغمه ی پرندگان را پس از باران نفهمیدم ...
تا تو آمدی و عشق بارانی ات را نثار لحظه های ابری ام کردی، و من ...
هنوز که هنوز است به شوق هوایت، با قناری ها آواز عشق سر می دهم ...
 

عکس عاشقانه ( زوج های خوشبخت )

در دنیا فقط 3 نفر هستند كه بدون هیچ چشمداشت و منتی
و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را برطرف میكنند،
پدر و مادرت و نفر سومی كه خودت پیدایش میكنی،
مواظب باش كه از دستش ندهی
و بدان كه تو هم برای او نفر سوم خواهی بود
چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت

عکس عاشقانه بسیار زیبا

خدایا، چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند،
عظمت عشق تو را نمی شناسم.
فقط میدانم که معبود این دل خسته هستی
و اگر دیده از من برگیری خواهم مرد .
عکس عاشقانه
من اینجام ... با توام

همینجا نزدیک تو ... نزدیکتر از فاصله دراز کردن دستانت

چشمانت را باز کن .... من میمانم
عکس عاشقانه فانتزی
از بس که ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻟﻢ ﺍﺑﺮﻳﺴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﻧﻤﻨﺎﮎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ؟
ﺩﺭﻳﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
ﺭﻭﻱ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺍﮔﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻦ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺎﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ
ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻭﻱ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺘﻢ :
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

به اولين قاصدکي که از شهرقشنگ زندگى تو بگذره پيغام ميدم
که هيچ چيز نمى تونه مهرت رو از دلم جدا کنه
حتى فاصله ها........
عکس متحرک عاشقانه
               گفتند ﻣﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﭼﻴﺴﺖ
                                    ﮔﻔﺘﻴﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻱ
                                                     ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﻲ ﺍﺳﺖ

                                                        ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﭼﻴﺴﺖ
                                                                 ﮔﻔﺘﻴﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻭ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ

               ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻴﺴﺖ
                              ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﻳﺴﺖ

                                                           ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮐﻴﺴﺖ
                                                                    ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺁﻧﮑﻪ ﻻﻳﻖ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﻱﺍﺳﺖ

               ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﮐﻴﺴت
                                                          ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪﻡ ﭼﻮﻥ ﺟﺰ ﺗﻮ
                                                                                             ﮐﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ

عکس عاشقانه فانتزی

انسانی که در نبرد زندگی می خندد قابل ستایش است

عکس طبیعت

هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود،

در دیگری باز می شود

ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم!

عکس متحرک عاشقانه و زیبا

تو مرا می فهمی...

من تو را می خواهم و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است...

تو مرا می خوانی...

من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم

و تو هم می دانی تا ابد در دل من خواهی ماند...

عکس عاشقانه فانتزی

با خود عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم

ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو میمیرم

عکس عاشقانه

فریاد مردمان همه از دست دشمن است.....

فریاد من از دل نامهربان دوست

عشق یعنی انتظار... ( عکس عاشقانه )

من به اندازه جشمان تو غمگین ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت به نگاهی نگران،

تو به اندازه تمام تنهایی من شاد بمان

 

عکس عاشقانه گریه

میگن بی گناه تا پای دار میره ولی بالای دار نمیره

ولی هیچکس به این فکر نکرده که :

تا پای دار رفتن برای یه بی گناه از صد بار بالای دار رفتن یه گناه کار زجرآور تره !!!

 

عکس عاشقانه گریه

غریب است دوست داشتن

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛

به بازیش می‌گیریم.

هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر ،

هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر .

 تقصیر از ما نیست ؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.


 

عکس عاشقانه فانتزی

تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:

خدای مهربون،

فکرای قشنگ

و قلب کوچیک من

عکس عاشقانه فتنتزی

پرسيد چون دوستم داري بهم نياز داري ؟
يا چون بهم نياز داري دوستم داري ؟
بهش گفتم :
چون دوستت دارم بي نياز ترينم

چشم های من خسته است

گاهی اشک ، گاهی انتظار

این سهم چشم های من است.....

عکس عاشقانه

یکی ناز می کنه یکی محبت می کنه....

اونی که ناز میکنه همیشه محبت می بینه

اما اونی که محبت می کنه همیشه تنهای تنهاست !!!

عکس عاشقانه فانتزی

عمر آدمی شیشه است و اجل مثل سنگ

خدا کنه وقتی این دو به هم میرسند غبار دنیا

رو شیشه عمرمون  ننشسته باشه 

 عکس عاشقانه فانتزی

از بچگی بهم یاد دادن که هر ساعت 60 دقیقه است

و هر دقیقه 60 ثانیه...

ولی کسی نگفت که هر ثانیه بدون تو 100 ساله.

عاشقانه

از پرنده آسمان پرسیدم عشق چیست؟
 
پاسخم داد رهایی
 
از جغد شب پرسیدم
 
به من گفت: تنهایی
 
از گل سرخ پرسیدم
 
گفت: نمیدانم
 
و اگر از من بپرسی، خواهم گفت
 
احساس بین من و تو
 
و تو چه میگویی؟؟؟

عکس عاشقانه

اگر♥عشق♥ نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟

کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟

چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

آری...

بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !


آبجی و داداشی
اگر دل سپردن به تو یک خطاست به تکرار باران خطا میکنم.......

عکس عاشقانه.... نیمکت تنهایی

همیشه به یادت خواهم ماند چون می خواهم باغ آرزوهایت را بهاری کنم

می خواهم دوباره به نامت سوگند بخورم

و در دیده ات و در حضورت همانند ستاره ها بدرخشم!

می خواهم دلتنگی هایم را با تو تقسیم کنم و در نهایت بی کسی تو را همه کس خود کنم

و در صحرای وجودت شقایق های زیبارا بچینم!

می خواهم نشانیم را به آئینه ها دهم تا تو مرا زودتر بیابی!

می خواهم از جاده های دلم خطی سبز تا انتهای وجودت ترسیم کنم

و آخر اینکه :

می خواهم فقط برای یک لحظه ببینمت که بر روی نیمکت تنهایی من تکیه زدی

و کلاه آرامش بر سر میگذاری و مرا به سوی خود میخوانی!

و من در عین ناباوری بسوی تو قدم برمیدارم و در کنار تو بر روی نیمکت مینشینم

و تا ابد نام تورا بر روی زبان می آورم.

و این نیمکت مکان پیوند عشق ماست

و تا همیشه برای من مقدس میماند.....

عکس کودکان عاشقانه ( بوسه )

                     عشق ، عشق می‌آفریند،
                               عشـــق  زنــــــدگی می‌بخشد،

                                                                           زندگی رنج به همراه دارد،
                                                                                         رنج دلشوره می‌آفریند،

                     دلشوره جرأت می‌بخشد،
                               جرأت اعتماد به همراه دارد،

                                                                           اعتماد امید می‌آفریند،
                                                                                        امید  زندگی  می بخشد،

                    زندگی عشق می‌آفریند،
                              عشق عشق  می‌آفریند ...

 

عکس عاشقانه و زیبا

تو نبودی و من با عشق نا آشنا بودم

تو نبودی و در نهان خانه دلم جایت خالی بود

تو نبودی و باز به تو وفادار بودم

تو نبودی و جز تو هیچ كس را به حریم قلبم راه ندادم

و تو آمدی.از دوردستها

از سرزمین عشق

تو مرا با عشق آشنا كردی

با تو تا عرش دوست داشتن سفر كردم

تو مفهوم عاشق بودن را به من آموختی

با تو كامل شدم

با تو بزرگ شدم

با تو الفبای عشق را اموختم

ندای قلب عاشقم را به گوش همه رساندم

به تو و كلبه عشقمان بالیدم

تو نیمه گمشده ام شدی

حال كه اینچنین شیفته توام باش تا در كنارت آرامش بیابم

حتی برای لحظه ای از من جدا نشو

بدون تو دستم سرد است

بدون تو آغوشم تهی و لبریز درد است

به حرمت عشقمان

به حرمت لحظات زیبایمان

مرو كه بی تو من هیچم

بمان با من.....

بدان كه تا ابد نام تو بر قلبم حك شده

بدان كه عشقمان همیشه پاك خواهد ماند

به وفایم ایمان داشته باش

تا به تو نشان دهم معنی واقعی واژه عشق را

 

عکس عاشقانه متحرک

اگه چشمات پرسید بگو ندیدمش...

اگه گوش هات پرسید بگو نشنیدمش...

اگه دستت لرزید بگو مال سرماست...

اما اگه دلت لرزید به خودت دروغ نگو ""دوستش داری""

 


عکس عاشقانه

خوب می دانم که بی تو غریبم.

روزها چه بی خبر می گذرند.

انگار به من به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند!

بدون تو از زمستان می نویسم و توی گلدانهای دلم آرزوهای کال را می نشانم.

خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمی پرسد

و از میان شالیزارهای نگاهم رد نمی شود.

خوب می دانم کسی مثل تو به پروانه های خیالم سلام نمی کند.

کاش می توانستم تک بیتی قشنگی برایت بنویسم که لایق تو باشد.

کاش می توانستم لحظه های شاعرانه ام را برایت قاب کنم.

من به اندازه بی کرانگی آسمان به مهربانیت معتقدم

و تو را دوست دارم به اندازه......؟

 

عکس متحرک زیبا

كاش سلامي بودم در دهان كودك شرمنده اي

كاش گلي بودم كه تقديم به دل شكسته اي مي شد

كاش عطري بودم سر مزار عزيز از جان باخته اي

كاش شبنم بودم و روي گل ها را مي پوشاندم

كاش دل هايمان از سنگ نبود

و

كاش اين كاش ها هرگز نبود

 

عکس متحرک

چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روز ها را با كسي تقسيم مي كردم ،

و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن ،

بماند كه آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم

گويا صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر

عکس متحرک

چشمانت را براي زندگي مي خواهم

اسمت را براي دلخوشي مي خوانم

دلت را براي عاشقي مي خواهم

صدايت را براي شادابي مي شنوم

دستت را براي نوازش و پايت را براي همراهي مي خواهم

عطرت را براي مستي مي بويم

خيالت را براي پرواز مي خواهم

و خودت را نيز براي پرستش

 

عکس عاشقانه

زیر باران قدم زدم

صدای پای من،

با صدای چکه های باران 

یکی می شد . 

من هم با باران یکی شدم.

باریدم. 

باران بارید 

و من با ابر یکی شدم 

گریستم . 

برای خودم .

برای تو .

برای پرنده کوچکی که باران لانه اش را از او گرفت ..

برای مظلومیت همه آنهایی که خیس بودند ...

زیر باران قدم زدم . 

از خود می پرسیدم :

من و باران که با هم رفیقیم ؟!

پس از چه روست که من امشب دلگیرم ؟ 

باران صدای قدم هایم را می شست و می برد . 

و من در صدایی جدید پیچیده شدم 

صدا را نمی شناختم ؟ 

این جا کجاست ؟ 

حتی باران نیز دیگر با من سر رفاقت ندارد . 

به صدای قدم های باران گوش می کنم 

تنها 

از این طریق است که می توانم راه بازگشت را بیایم.

عکس عاشقانه
 
چه زیباست بخاطر تو زیستن
 
و برای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن

و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن

برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن

ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است

بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست

ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست

و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد  

عشق یعنی انتظار ..... عکس عاشقانه

من از قصه زندگی ام نمی ترسم

من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم.

ای بهار زندگی ام

اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست

اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد

برگرد

باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را

باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا

باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده.

بگذار در آغوشت آرامش را به دست آورم

بدان که قلب من هم شکسته

بدان که روحم از همه دردها خسته شده.

این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد.

پس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام .

 

عکس عاشقانه

وقتي دلتنگ شدي

به ياد بيار کسي رو که خيلي دوست داره.

وقتي نااميد شدي

به ياد بيار کسي رو که تنها اميدش تويي.

وقتي پر از سکوت شدي

به ياد بيار کسي رو که به صدات محتاجه.

وقتي دلت خواست از غصه بشکنه

به ياد بيار کسي رو که توي دلت يه کلبه ساخته.

وقتي چشمات تهي از تصويرم شد

به ياد بيار کسي رو که حتي توي عکسش بهت لبخند ميزنه.

وقتي به انگشتات نگاه کردي

به ياد بيار کسي رو که دستاي ظريفش لاي انگشتات گم ميشد.

وقتي شونه هات خسته شد

به ياد بيار کسي رو که هق هق گريش اونها رو مي لرزوند.




عکس متحرک

خیلی ها میگن دوری و دوستی ،

 ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی

دوری و نیستی !

عاشقانه متحرک

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد .

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد .

یادم باشد که روز و روزگار خوش است ، 

وتنها دل ما دل نیست .

یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم ، 

و از آسمان درسِ پـاک زیستن .

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند . 

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان .

یادم باشد زندگی را دوست دارم . 

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی

قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم .

یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم .

یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود .

یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم .

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم . 

یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت . 

یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود . 

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود . 

یادم باشد قلب کسی را نشکنم .

یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد .

یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم . 

یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد ..

یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست .

یادم باشد که آدمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند . 

یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات ...

 

عکس عاشقانه

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند...

بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز

  متحرک عاشقانه

                                            زندگی...

 زندگی یک ارزوی دور نیست

                   زندگی یک جست و جوی کور نیست

          زیستن در پیله ی پروانه چیست

                                            زندگی کن زندگی افسانه نیست.

                   گوش کن...!!

                            دریا صدایت میزند!

                                   هر چه نا پیدا صدایت می زند!

                                جنگل خاموش میداند تورا.

                  با صدایی سبز می خواند تورا.

                               آتشی در جان توست.

                                          قمری تنها پی دستان توست.

                                                     پیله ی پروانه از دنیا جداست.

                                          زندگی یک مقصد بی انتهاست.

                                 هیچ جایی انتهای راه نیست!

                                                  این تمامش ماجرای زندگیست...!!!

 

عکس عاشقانه و زیبا

اگرنمي تواني بلوطي بر فراز تپه اي باشي
بوته اي در دامنه اي باش
ولي بهترين بوته اي باش كه در كناره راه مي رويد
اگر نمي تواني درخت باشي ،بوته باش

اگر نمي تواني بوته اي باشي، علف كوچكي باش
و چشم انداز كنار شاه راهي را شادمانه تر كن
اگر نمي تواني نهنگ باشي، فقط يك ماهي كوچك باش
ولي بازيگوش ترين ماهي درياچه

همه ما را كه ناخدا نمي كنند، ملوان هم مي توان بود
در اين دنيا براي همه ما كاري هست
كارهاي بزرگ و كارهاي كمي كوچكتر
و آنچه كه وظيفه ماست ، چندان دور از دسترس نيست

اگرنمي تواني شاه راه باشي ، كوره راه باش
اگر نمي تواني خورشيد باشي، ستاره باش
با بردن و باختن اندازه ات نمي گيرند
هر آنچه كه هستي، بهترينش باش

 

کودکان زیبا ( فرشته های روی زمین )

بچه بودم فقط بلد بودم تا 10 بشمرم نهايت هر چيزي همين 10 تا بود

از بابا بستني که مي خوا ستم10 مي خواستم

مامانو 10 تا دوست داشتم

خلاصه ته دنيا همين 10 تا بود و اين 10 تا خيلي قشنگ بود

حالا نمي دونم که دنيا چقدره ؟!!

نهايت دوست داشتن چندتاست ؟!!!

 ده تا بستني هم کفافمو نمي ده

 خيلي هم طمع کار شده ام

اما مي خوام بگم دوستت دارم مي دوني چقدر؟

به اندازه همون ده تاي بچگي

 

عکس عاشقانه

وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم

وقتي که ديگر رفت به انتظار آمدنش نشستم

وقتي ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم

وقتي او تمام شد من آغاز شدم

و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگي کردن مثل تنها مردن

 


کودکان زیبا و معصوم

سادگي را دوست دارم چون با صداقت است

هيچ دروغي درآن راه ندارد

مانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند

و با معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند.





عکس عاشقانه

پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟

با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس

پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟

با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز

پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟

در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:

بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست

 

عاشقانه و زیبا

به چشمانت بياموز که هرکس ارزش ديدن ندارد

به دستانت بياموز که هرگل ارزش چيدن ندارد

به قلبت بياموز که هر کس کنج آن جايي ندارد

 

تو نبودی اما یادت در قلبم بود ، تو نبودی اما به یاد تو در کنار دریا قدم میزدم...

لحظه باریدن باران ، تنهای تنها در زیر قطره های باران قدم میزدم اما تو نبودی !

تو نبودی ولی باران بود ، باران یاد تو را در دلم زنده کرد !

شاید این یک آغاز بود ، آغاز دلتنگی ها ، شروع آرزوهای در کنار تو بودن !

لحظه غروب که رسید یاد تو در دلم غوغا به پا کرد و چشمهایم به یاد تو بارانی شد!

کاش در کنارم بودی ، آن اشکها را تنها تو میتوانستی از روی گونه هایم پاک کنی!

آن دستهای سرد را تنها تو میتوانستی با دستهای گرمت گرم کنی !

لحظه های دور از تو بودن میگذرد اما خیلی دیر ....

لحظه ها میگذرد و سهم دلم از آن دلتنگیست !

از دلتنگی تو چند قطره اشک و یک دل پر از درد دل به جا می ماند !

همین که به عشق تو زنده ام برای من یک دنیا با ارزش است!

این اشکهایم ، دلتنگی هایم ، غصه هایم فدای آن عشق پاکت !

عشق تو آنقدر مقدس است که به خاطر آن جانم نیز فدایش خواهم کرد !

هر جا که بدون تو باشم شکی نیست در آن که یک دلتنگم!

هر جا که باشیم ، با هم و در کنار هم مطمئن باش که خیلی خوشبختم!

ساحل دریا یادگاری بود از دلتنگی هایم ، لحظه باریدن باران خاطره ای بود از

عشقم و غروب که رسید یادگاری از چشمهای خیسم به جا ماند !

تو باشی همه چیز زیباست، دیگر دلتنگی در دلم نیست ، تو هستی و یک دنیا خوشبختی!

 

 
مجنون هنگام راه رفتن كسي را به جز ليلي نمي ديد.

روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين كه متوجه شود از بين او و مهرش عبور كرد.

مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي.

مجنون به خود آمد و گفت:
 
من كه عاشق ليلي هستم تورا نديدم،
 
 تو كه عاشق خداي ليلي هستي
 
چگونه ديدي كه من بين تو و خدايت فاصله انداختم؟!
 
 

به دنبال کسی باش که تو را

به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند

نه به خاطر جذابیت های ظاهریت

 


نشسته بود روي زمين و داشت يه تيكه هايي رو از روي زمين جمع مي كرد.

بهش گفتم: كمك نمي خواي؟ گفت:نه.

گفتم: خسته مي شي بذارخوب كمكت كنم ديگه.

گفت: نه خودم جمع مي كنم.

گفتم:حالا تيكه ها چي هست؟بد جوري شكسته معلوم نيست چيه؟


نگاه معني داري كرد و گفت:قلبم. اين تيكه هاي قلب منه كه شكسته.

 خودم بايد جمعش كنم

بعدش گفت : مي دوني چيه رفيق؟آدماي اين دوره زمونه دل داري بلد نيستن.

وقتي مي خواي يه دل پاك و بي ريا رو به دستشون بسپري هنوز تو دستشون نگرفته ميندازنش زمين و

مي شكوننش......

مي خوام تيكه ها ش رو بسپرم به دست صاحب اصليش اون دل داري خوب بلده

 آخه مي دوني اون خودش گفته كه قلبهاي شكسته رو خيلي دوست داره

ميخوام بدم بهش بلكه اين قلب شكسته خوب شه.

تيكه هاي شكسته ي قلبش رو جمع كرد و يواش يواش ازم دور شد. و من توي اين فكر كه

چرا ما آدما دل داري بلد نيستيم موندم

دلم مي خواست بهش بگم خوب چرا دلت رو مي سپردي دست هر كسي؟

انگاري فهميد تو دلم چي گفتم. بر گشت و گفت: دلم رو به

دست هر كسي نسپردم اون براي من هر كسي نبود.

گفت و اين بار رفت سمت دريا..........


به آساني ميشه در دفترچه تلفن کسي جايي پيدا کرد
ولي به سختي ميشه در قلب او جايي پيدا کرد.

به راحتي ميشه در مورد اشتباهات ديگران قضاوت کرد
ولي به سختي ميشه اشتباهات خود را پيدا کرد.

به راحتي ميشه بدون فکر کردن حرف زد
ولي به سختي ميشه زبان را کنترل کرد.

به راحتي ميشه کسي را که دوستش داريم از خود برنجانيم
ولي به سختي ميشه اين رنجش را جبران کنيم.

به راحتي ميشه کسي را بخشيد
ولي به سختي ميشه از کسي تقاضاي بخشش کرد.

به راحتي ميشه قانون را تصويب کرد
ولي به سختي ميشه به آنها عمل کرد.

به راحتي ميشه به روياها فکر کرد
ولي به سختي ميشه براي بدست آوردن يک رويا جنگيد.

به راحتي ميشه هر روز از زندگي لذت برد
ولي به سختي ميشه به زندگي ارزش واقعي داد.

به راحتي ميشه به کسي قول داد
ولي به سختي ميشه به آن قول عمل کرد.

به راحتي ميشه دوست داشتن را بر زبان آورد
ولي به سختي ميشه آنرا نشان داد

به راحتي ميشه اشتباه کرد
ولي به سختي ميشه از آن اشتباه درس گرفت.

به راحتي ميشه گرفت
وي به سختي ميشه بخشش کرد.

به راحتي ميشه يک دوستي را با حرف حفظ کرد
ولي به سختي ميشه به آن معنا بخشيد.

و در آخر:
به راحتي ميشه اين متن را خوند
ولي به سختي ميشه به آن عمل کرد...

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست…

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند…

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…

دلم برای کسی تنگ است  که دل تنگ دل تنگی هایم است…

دلم برای کسی تنگ است

 

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری
دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می داری
دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق
دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند
دوستت دارم چون تو را میخواهم و تو نیز مرا میخواهی
دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می کنی
دوستت دارم ، همچو رهایی پرنده از قفس و پرواز پر غرور او در اوج آسمان ها ، همچو امواج دریا که آرام به کنار ساحل می آیند و آرام نیز به دریا می روند ، همچو غنچه ای که آرام آرام باز می شود و گل می شود ، همچو اواخر زمستان که شکوفه های بهاری باز می شوند
دوستت دارم همچو چشمه ای در دل کوه که آرام جاری می شود بر روی زمین و تبدیل به آبشاری می شود که از دل کوه سرازیر می شود
دوستت دارم همچو مهتابی که شبهای تیره و تار را با حضورش پر از روشنایی میکند
دوستت دارم همچو باران ! بارانی که تن تشنه دنیا را جان میدهد و می شوید
دوستت دارم چون چشمانت این حقیقت قلبم را باور دارد
دوستت دارم ، چون تو آخرین امید زندگی منی ، و لیاقت این دوست داشتن را داری
دوستت دارم تا حدی که قلبم و احساسم ظرفیت این ابراز دوست داشتن را نسبت به تو داشته باشند
دوستت دارم ، چون با باوری عمیق در قلب من نشستی و مرا هدف و امید زندگی خود قرار دادي

دوستت دارم چون از زندگی ودنیا گذشته ای تا با من بمانی
دوستت دارم چون نگذاشتی حتی یک قطره اشک از چشمانم سرازیر شود
دوستت دارم چون که یاری ام میکنی تا از این سیلاب زندگی به راحتی عبور کنم و خودم را در دشت آرزوهایم همراه با تو ببینم
دوستت دارم فراتر از باور یک رویا و فراتر از باور یک حقیقت
دوستت دارم ، چون با اطمینان و اعتماد کلید قلب سرخ و پر از عشقت را به من دادی
دوستت دارم چون که با احساس پر از صداقت قلم سردم را بر روی کاغذ زندگی میکشم و این شعر و ترانه ها را برایت می سرایم
مجنونم از مجنون عاقل تر ، و دیوانه ام از فرهاد عاشق تر
نگاه به قلب کوچک و پر از درد من نکن که همین قلب یک دنیا عشق و محبت در آن نهفته است
نگاه به چشمهای آرام و خسته من نکن ، این چشم یک دنیا اشک در آن است
نگاه به چهره پریشان من نکن ، این چهره عاشق چهره تو می باشد
دوستت دارم چون که تو اولین و آخرین معشوق من می باشی
دوستت دارم چون زمانی که دفتر عشق را می گشایی و میخوانی با خواندن نوشته هایم اشک از چشمانت سرازیر می شود

شعر دل گرفته

چشم من بیا من ویاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گیره مگر میشه کاری کرد کاری از ما بر نمیاد زاری بکن

اون که رفته دیگه هیچ وقت نماید تا قیامت دل من گریه میخواد

هرچه دریاروزمین داره خدا با تمام ابرهای اسمونا کاشکی میدادی

همه رو به چشم من تا چشمام به حال من گریه کنن

اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد

قصه های گذشتهای خوب من خیلی زود مثل یک خواب تمام شدن

حالا بایدسرروزانوم بگذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم دل هیچ کس

مثل من غم نداره مثل من غربت و ماطعم نداره حالا که گریه دعوایه

دردمه چرا چشم اشک شوق کم می یاره خورشید روشن مارودزدیدن

زیراون ابرهای سنگی کشیدن همه جارا رنگ سیاه و ماطعمه فرصت

ماندم خیلی کمه اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تاقیامت دل من گریه

میخواد

سرنوشت چشماشو کوره نمیبینه زخم خنجرش میمونه تو سینه

لب بستهسینه غرقه به خون قصه  ماندن ادم همینه

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد

چند حرف تکان  دهنده

شرافتِ مرد ، به بکارتِ زن میماند ...!
یکبار که لکه دار شود ، دیگر قابل جبران نخواهد بود ...!

دین ِ چو منی ، گزاف و آسان نبوَد ...!
روشنتر از ایمانِ من ایمان نبوَد ...!
در دهر ، چو من یکی و آن هم مؤمن ،
پس در همه دهر یک بی ایمان نبوَد ...!

 

خدایا ... !  
رحمتی کن ،
تاایمان ،
نام و نان برایم نیاورد! ...
قوتم بخش ،
تا نانم را ،
و حتی نامم را ،
در خطر ایمانم افکنم ...!
تا از آنانی نباشم که ،
پول دین را می گیرند ،
و برای دنیا کار می کنند ...!
بلکه از آنانی باشم که ،
پول دنیا را می گیرند ،
و برای دین کار می کنند ...!

 

زندگی چیست؟ ...!
نان ...
آزادی ...
فرهنگ ...
ایمان ...
و دوست داشتن ...!


كنار كوچه بچه هاي پرسه
تو بهت رعشه و رگ گرد و سوزن
كنار مادرك هاي شناور
روي سمفوني نفرين و شيون
كنار فقر گلبانوي ايثار
كه مي فروشه تنش رو تيكه تيكه
كنار مرد درا بغض خسته
كه وا مي باره از هم چيكه چيكه
به من چه سرخي ميخك تو آفتاب
به من چه رقص نيلوفر روي آب
قفس بارون كابوس كبوتر
به من چه كوچه باغ شعر سهراب
ستيز تگرگ و گلبرگه
مصاف آينه و الماسه
پيكار كبريت و خرمن
نبرد اركيده و داسه
نبرد اركيده و داسه
...

 

اتل متل یه بابا- كه اسم او احمده
نمره جانبازیهاش- هفتاد و پنج درصده
اونكه دلاوریهاش - تو جبهه غوغا كرده
حالا بیاین ببینین - كلكسیون درده
اونكه تو میدون مین - هزار تا معبر زده
حالا توی رختخواب - افتاده حالش بده
بابام یادگاری از - خون و جنگ و آتیشه
با یاد اون موقعا - ذره ذره آب میشه

آهای آهای گوش كنین - درد دل بابارو
میخواد بگه چه جوری - كشتند بچههارو

«هیچ میدونی یعنی چی - زخمیهارو بیاری
یكی یكی روبازو - تو آمبولانس بذاری
درست جلوی چشمات - یه خورده او نطرفتر
با شلیك مستقیم - ماشین بشه خاكستر»
گفتن این خاطره - بدجوری میسوزوندش
با بغض و ناله میگفت - كاشكی كه پر نبودش

آی قصه قصه قصه - نون و پنیر و پسته
هیچ تا حالا شنیدی - تانكها بشن قنّاصه؟
میدونی بعضی وقتا - تانكا قناصه بودن
تا سری رو میدیدن - اون سرو میپروندن

سه راه شهادت كجاست؟ - میدونی دوشكا چیه؟
میدونی تانك یعنی چی؟ - یا آرپیجی زن كیه؟
آرپیجی زن بلند شد - «ومارمیت» رو خوند
تانك اونو زودتر زدش - یه جفت پوتین ازش موند

یه بچه بسیجی - اونور میدون مین
زیر شینهای تانك - لِه شده بود رو زمین
خودم تو دیدهبانی - با دوربین قرارگاه
رفیقمو میدیدم - تو گودی قتلهگاه
آرپیجی تو سرش خورد
سرش كه از تن پرید
خودم دیدم چند قدم - بدون سر میدوید

هیچ میدونی یه گردان - كه اسمش الحدیده
هنوزم كه هنوزه - گم شده ناپدیده

اتل متل توتوله - چشم تو چشم گلوله
اگر پاهات نلرزید - نترسیدی قبوله

دیدم كه یك بسیجی - نلرزید اصلاً پاهاش
جلو گلوله وایستاد - زُل زده بود تو چشاش
گلوله هم اومدو - از دو چشم مردونه
گذشت و یك بوسه زد - بوسهای عاشقونه

عاشقی یعنی اینكه - چشمهایی كه تا دیروز
هزار تا مشتری داشت - چندش میاره امروز
اما غمی نداره - چون عاشق خداشه
بجای مردم خدا - مشتری چشماشه

یه شب كنار سنگر - زیر سقف آسمون
میای پیش رفیقت - تو اون گلوله بارون
با اینكه زخمی شده - برات خالی میبنده
میگه من كه چیزیم نیست - درد میكشه میخنده
چفیه رو ور میداری - زخم اونو میبندی
با چشمای پر از اشك - تو هم به اون میخندی
انگاری كه میدونی - دیگه داره میپّره
دلت میگه كه گلچین - داره اونو میبره
زُل میزنی تو چشماش - با سوز و آه و با شرم
بهش میگی داداش جون - فدات بشم دمت گرم
میزنی زیر گریه - اونم تو آغوشته
تو حلقه دستاته - سرش روی دوشته
چون اجل معلق - یه دفعه یك خمپاره
هزار تا بذر تركش - توی تنش میكاره
یهو جلو چشماتو - شره خون می گیره
برادر صیغهایت - توبغلت میمیره

هیچ میدونی چه جوری
یواش یواش و كمكم
راوی یك خبرشی - یك خبر پراز غم
به همسفر رفقیت - كه صاحب پسر شد
بری بگی كه بچه - یتیم و بیپدر شد
اول میگی نترسین - پاهاش گلوله خورده
افتاده بیمارستان - زخمی شده، نمرده
زُل میزنه تو چشمات - قلبتو میسوزونه
یتیمی بچه شو - از تو چشات میخونه

درست سال شصت و دو - لحظة تحویل سال
رفته بودیم تو سنگر - رفته بودیم عشق و حال

تو اون شلوغ پلوغی - همه چشارو بستم
دستهاتوی دست هم - دورسفره نشستیم
مقلب القوب رو - با همدیگر میخوندیم
زوركی نقل ونبات - تو كام هم چپوندیم
همدیگر و بوسیدیم - قربون هم میرفتیم
بعدش برا همدیگر - جشن پتو گرفتیم
علی بود و عقیلی - من بودم و مرتضی
سید بود و اباالفضل - امیرحسین و رضا
حالا ازاون بچه ها - فقط مرتضی مونده
همونكه گازخردل - صورتشو سوزونده

آهای آهای بچه ها- مگه قرار نذاشتیم
همیشه با هم باشیم - نداشتیما، نداشتیم
بیاین برا مرتضی - كه شیمیایی شده
جشن پتو بگیریم - خیلی هوایی شده
میسوزه و میخنده - خیلی خیلی آرومه
به من میگه داداش جون - كار منو تمومه

مرتضی منم ببر - یا نرو، پیشم بمون
میزنه تو صورتش
داد میزنم مامان جون
مامان میاد ودست - بابا جون و میگره
بابام با این خاطرات - روزی یه بار میمیره
فقط خاطره نیست كه - قلب اونو سوزونده

مصلحت بعضیها
پشت اونو شكونده
برا بعضی آدما
بندههای آب و نون
قبول كنین به خدا
بابام شده نردبون


رفته بودم بیرون یه پرنده خیلی قشنگو دست یه نفر دیدم،ازش پرسیدم فروشیه؟؟؟؟ گفت نه رفیقمه!!!:
سلامتی همه ی کسایی که رفیقشونو نمیفروشند!!!
احساس تنھایی چیز جالب و تلخیه . تنھایی یعنی ھیچ کی نفھمه چی میگی ...
دو راه است : یا تنھا باش و با ھمه فرق کن .یا مثه ھمه باش و با ھمه ...
ھنوز خوبم و ھنوز در آسمون قفله . ھنوز زندم و امیدوارم ھمیشه زنده باشم حتی بعده مردنم !
جلوی کی دروغ میبافی؟
بچه من با تو زندگی کردم!!!
.
.
.
پرسه در خاک غریب پرسه ی بی انتهاست
هم گـریز غربتم زادگاه من کجاست؟

.
.
.
.
ریشه ی اعتقاد از آن جا خشک می شود که بخواهند تحمیلش کنند .


زندگی گالیله/برتولت برشت




یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود!
گفت:ای رب از چه خارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دل خونم نکن .من که مجنونم تومجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو ولیلای تو من نیستم!
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی!

تقدیم به مامان خوشگل خودم

شايد خيلي قوي نباشه ولي قشنگه

من دلم ميخواهد ...
خانه اي داشته باشم پر دوست ...
كنج هر ديوارش ...
دوستانم بـنشينند آرام ...
گل بگو گل بشنو ...
هر كسي ميخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد ...
شرط وارد گشتن شستشوي دلهاست ...
شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست ...
بر درش برگ گلي ميكوبم ...
و به يادش با قلم سبز بهار ...
مينويسم:اي يار خانه دوستي ما اينجاست ! ...
تا كه ديگر نگويد سهراب :
خانه دوست كجاست ؟

در اين دنياي نامردان که مردانش عصا از کور مي دزدند
من آن خوش باور نادان محبت آرزو کردم

-------------------------------------------------------------------------------------------

اگه یه جایی توی یه راهی به یه در بزرگی برخوردی که یه قفل خیلی محکم هم داشت  از باز کردنش  ناامید نشو چون اگه قرار بود باز نشه جاش دیوار می زاشتند 

-------------------------------------------------------------------------------------------

آنکه پرنده نیست نباید در پرتگاه ها آشیانه بسازد ...................

 -------------------------------------------------------------------------------------------

آرزو هات را یه جا بنویس و یکی یکی از خدا بخواه 
خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره چیزی را که الان داری آرزوی دیروزته 

-------------------------------------------------------------------------------------------

 

دوسته واقعی از جلو خنجر می زند

اسکار وایلد

 -------------------------------------------------------------------------------------------

آدما برای شکست برنامه ریزی نمی کنن

بلکه توی برنامه ریزی هاشون شکست می خورن 

-------------------------------------------------------------------------------------------

خدایا! بمن رفیقی بده که با من گریه کند. دوستی که با من بخندد را خودم پیدا خواهم کرد!

 -------------------------------------------------------------------------------------------

آسان ترین كار جهان این است كه خود باشی و سخت ترین كار جهان اینكه آنی باشید كه دیگرانت می خواهند

 -------------------------------------------------------------------------------------------

زندگی داستان مرد یخ فروش است، که از او  پرسیدند فروختی؟ گفت  نخریدند،  ولی تمام شد.

-------------------------------------------------------------------------------------------

براي شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است، وگرنه هر ماهی مرده اي هم میتواند به جهت موافق آب شنا کند.

 

-------------------------------------------------------------------------------------------

دل هاي بزرگ و احساس هاي بلند، عشق هاي زیبا و پر شکوه می آفرینند.

-------------------------------------------------------------------------------------------

مردن همچون زیستن بهانه اي میخواهد.

-------------------------------------------------------------------------------------------

اونهايي كه منتظر شانس نشستن بهتره برن بخوابن!

 -------------------------------------------------------------------------------------------

در زمستانی سردبا دلی رفته زدست

زیر لب می خوانم کاش می شد به تو گفت :

که تو تنها سخن شعر منی تو نرو دور نشو از بر من

-------------------------------------------------------------------------------------------

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

-------------------------------------------------------------------------------------------

 وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

-------------------------------------------------------------------------------------------

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

-------------------------------------------------------------------------------------------

بزرگترین خوشبختی ادمها بد بختی های کوچکشان است. دکتر شریعتی

 -------------------------------------------------------------------------------------------

فردا که روز از نو روزی از نو من نیستم
اما
کلامم مرغی خواهد شد و از محاصره دیوار ها خواهد رفت
و شعر بودن همیشه بودن را خواهد خواند…

                                                                                                                   شاد باشید

 

روی قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت
زير باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل يا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
روز ميلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی ميلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسيد
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
هر غروب از دل خورشيد گذر خواهد کرد
دختری ساده که يک روز کبوتر شد و رفت

عاقل مباش تا غم دیگران خوری

دیوانه باش تا غمت دیگران خورند


وقتی خدا مشکلت رو حل می کنه به

تواناییش ایمان داری

ولی وقتی حل نمی کنه بدون که اون به تواناییت ایمان

داره



انتخاب با توست، میتوانی بگوئی: صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی: خدا به خیر کنه، صبح شده



در هر کسي که مي نگرم در شکايت است ....

در حيرتم که گردش گردون به کام کيست؟



خندیدن، خوب است

قهقهه، عالی است

گریستن، آدم را آرام می

کند

اما…...لعنت بر بغض


می دونین چرا وقتی بزرگ میشیم با خودکار می نویسیم ؟؟؟؟

به خاطر

اینکه یاد بگیریم هر اشتباهی پاک شدنی نیست

 

اگر همواره مثل گذشته بیندیشید همان چیزی را بدست می آورید که تاکنون کسب کرده اید

 

تقدیم به او که به رسم جاده ها دور است اما به رسم دل با او هیچ فاصله ای نیست

* وحشت از عشق که نه ، ترس من فاصله هاست ، وحشت از غصه که نه ، ترس م خاتمه هاست ، تزس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست ،

خنده بر لب می زنم تا کسی نداند راز من ورنه این دنیا خندیدن نداشت*

* دوست خوب مثل عطر فروشه اگه از عطرش بهت نده بوش بهت می رسه

کاش گذر زمان در دست من بود تا لحظه با تو بودن را آنقدر طولانی می کردم که برای بی تو بودن وقتی نماند *

* تو ویترین زندگی به عرسکی نگاه نکن که نمی تونی به دستش بیاری، چون اون فقط وسوسه ات می کنه نا عروسکی که داری از دست بدی.

*چه شد ای پنجره شوق چرا بسته شدی ، شاید از هم نفسی با ما خسته شدی

خاطرمان باشد شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم رد شویم بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.*

* دل تنگی خیلی هم بد نیست یادگاری از طرف آنهایی که دوسشان داریم و دورند.

اتل متل قناری اصلا دوستم نئداشتی، نه اسمس نه تک زنگ دلم شده برات تنگ *

تو اگر بی خبر از قلب پریشان منی با همه بی خبری هم نفس جان منی *

* وقتی نمی گنجی توی شعرو ردیفو قافیه حق داری بهم بگی عاشقی دیگه کافیه

دور بودن از عزیزان مشکل است، امتحان با وفایی در جدایی حاصل استن، گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق دوریت دریا و یادت ساحل است*

* خیلی خوشم اومد ازت خم به ابروت نیومد مارو چه مفت فروختیو یکی دیگه به جام اومد بهونه کردی گفتی که عشق تو از رو هوس

* آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره ،هرکس اسیرش بشه بدون شک می میره

* به دلم وعده دادم که چشات ما منه به خدا دوست دارم این دیگه حرف آخره

*اگه روزی تو نباشی یا بری از من جدا شی میدونم که نمی تونی عاشقی دوباره باشی
اگه روزی تو نباشی بین ما حرفی نباشه نمیدونم کی می تونه که برام مثل تو باشه

* حالا که دیگه مجبوریم با همدیگه وداع کنیم بیا به یاد اون روزا همدیگرو دعا کنیم یه وقتی دیدی دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشیم

* با قلبت پاکت از خدا بخواه منو صبرم بده هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده، اونکه نخواست پیشم باشی حالا کجاست صبرم بده ...

* چه ساده رفتی بی وفا چشام ازت خوبی ندید
چه ساده می فروشی منو به هرکی که از راه رسید

* وقتی که دلش تنگ نمیشه پس سنگه تو سینه اش ، به من که چیزی نمیشه عاشق می مونم همیشه

* چی شد اون قول و قرارت تو قرار بود که بمونی

* ای که تموم زندگیم با اسم تو شروع میشه یه روز نیای به من بگی که دیگه از پیشم برو ستاره شبای من نوبته از تو خوندنه بیا که قلب من فقط به خاطر تو می زنه

* اینو بدون فدات بشم تو بدترین وضعیتم ولی بازم میگم دوستت دارم

* از اینکه عاشقت بودم یه جورایی پشیمونم

*دنیای من چشم تو بود دریا برام معنا ندات
تو دریای نگاه تو قایق من جایی نداشت

* چی بودم چی شدم به خاطر تو ولی پشت دلمرو خالی کردی حالا اسمت میاد گریه ام می گیره نمیدونی که با دلم چه کردی

* اگه تصمیم رفتنو گرفتی ببخش اگه پشیمونت نکردم آره من واسه تو کم بودم اما با احساسات تو بازی نکردم

* خودت میدونی میدونم دلیل رفتنت چی بو،اما می تونستی نری چرا می گی قسمت نبود

* نمی شه بری ازیاد ، نمی شه دل به کسی داد

*چه جوریه که واسه تو جدایی خیلی راحته؟

* اما هیچوقت ندونستی که بدون تو می میرم،بذار این لحظه ی آخر دستای تورو بگیرم

* از گلایه های دنیا سهم من فقط سکوت بود من ندونستم از اول عشق ما روبه سقوط بود
شاید اشتباه من بود شایدم سادگی کردم اما این تقصیر من نیست اینجوری زندگی کردم

* ببخش اگه قسمت نشد توی چشات نگاه کنم یا سر رو شونت بذارم اسم تورو صدا کنم،توهم منو بذار برو اما بدون رسمش نبود جز تو آخه کیو دارم دلیل رفتنت چی بود، اونکه نخواس پیشم باشی حالا کجاس صبرم بده، خدا گرفتی عشقمو جواب قلبمو بده

* برگرد بی تو گریونم برگرد با تو می مونم ای کاش اون نگات تنهام نمی ذاشت

*باورم نمی شه حرفات همه نیرنگ و دروغ بود گریه هات فقط یه بازی تو دلت خیلی شلوغ بود

* اینو خوب یادم می مونه چی به روز من آوردی

* انگاری همین دیروز بود که چشات تو چشم من بود

شعره کوتاهشعر کوتاه از جادهشعر کوتاه فاصلهشعر خوشگلشعر کوتاه خوش گلشعرهای کوتاه خوشگلشعر کوتاه برای دوستشعر کوتاه زپشیمونم ..اشعار کوتاه برای دوستانشعر های خیلی کوتاه برای تقدیم به دوستشعرکوتاه دوست خوبشعرهای خوشکل کوتاه برای عشقم شعر خوشگل کوتاهاز اینکه عاشقت بودم پشیمونمیه شعرکوتاه وخوشگل برای دوستشعری کوتاه برای دوستشعر کوتاهشعر خوشکل کوتاهشعرهای یادگاری خوشکلپشیمونم از اینکه عاشقت شدمشعر کوتاه و خوشگلشعر کوتاه پشیمونیشعره كوتاهشعرکوتاه جداییشعر کوتاه خوشکلیشعر خوشگل و به روزاشعارکوتاه همنفسیه شعر کوتاه خوشگل میخواماینکه رسمش نمیشهشعر کوتاه واس جداییشعر خوشگل و نابشعرکوتاه بیاپیشمشعرکوتاه خوشگلاشعار

زنده بودم....زندگی نکردم
بودم ولی بودنم را حس نکردند
مثل افتاب لب بام....
کوتاه میگویم......کوتاه میمانم.....
اما بودنم دنیایی را روشن خواهد کرد.......

 

متنهای قشنگ

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های د

خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد....نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه


ل بی قراری ام بودی
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفتهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comزندگی می بخشه؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comای تنهاترین ستاره زندگی منبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.
 
به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.
 
به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.
 
به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.
 
و به انسان گفتم عشق چیست؟
 
 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!
 

 



دوستون دارم

برای تو می نویسم...
برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست
...

برای تويی كه احسا
سم از آن وجود نازنين توست ...

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...

... تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است برای

برای تويی كه قلبت پـا ك است ...

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...



چرا رفتی؟؟؟؟؟

اسمتو رو سیگار نوشتم

برای اولین بار کشیدم

تا بسوزی و فراموشت کنم

اما نمی دونستم با هر پوک

ذره ذره میری تو نفسم و

می شی همه چیزم

 

ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست

چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست

 

از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام

ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست

 


به خاطر روی زیبای تو بود

که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند

به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود

که دست هیچ کس را در هم نفشردم

به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود

که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم

به خاطر دل پاک تو بود

که پاکی باران را درک نکردم

به خاطر عشق بی ریای تو بود

که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم

به خاطر صدای دلنشین تو بود

که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست

و به خاطر خود تو بود

فقط به خاطر تو

 


عمر من

تا دشت پرستاره انديشه هاي گرم

تا مرز ناشناخته ي مرگ و زندگي

تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پاي

تا دشت يادها

هان اي عقاب عشق از اوج قله هاي مه آلود دوردستها

پرواز كن

پرواز كن به دشت غم انگيز عمر من

 

***************************************************

کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیه کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همه ی راههایت را هم امروز بسازی
که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانه ی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی…
که محکم هستی…
که خیلی می ارزی.
و می آموزی و می آموزی
با هر خداحافظی
یاد میگیری

***************************************************

شعر عاشقانه M&R


عکس عاشقانه

عکس متحرک


عکس عاشقانه

کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت: غرور، عشق و دروغ.

آن وقت کسی از روی غــرور

برای عشــق

دروغ نمی گفت.


 

عکس عاشقانه و بسیار زیبا ( فانتزی )

گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست

گفتم که مرا دوست نداری گله‌ای نیست

رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مسئله‌ای نیست


تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری

همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری

تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی

غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -

هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری

بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند

مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری

همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید

ببین چه مرهم  شیرینیست  برای سختی و دشواری!!

کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی

رفیق ماهی و مهتابی؛عزیز سرو وسپیداری...

چقدر منتظرت بودم !ببینمت کمی آسوده...

دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری!


من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

      آن دم که با تو  ام

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من

آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من

آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من

بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!

با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من

هــی پـشـت ِ پـنـجــره می آیـم

شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم

هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم

شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را

کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد ...

هــی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم 

زان دور دست ِ سـاکـــت و وَهــم آلـــود

گــــرد و غـبــار ِ پــای ِ ســـواری نیـسـت ؟

آیـــا ، کبــوتــر ِ صـحـرایــی

زانـســوی ِ ابــری ِ بــارانــی

مـکـتــوب ِ یــار ؛ 

نـیـاورده ســت ؟

.....

هــی پشـت ِ پـنجــره می آیم 

هـی پـشـت ِ پنجــره می آیـــم ...

 

دلهای عاشق

بازه همان دوره ای بی سباطی    بازه هم همان دوره ای بی سباطی

قربون حرفهای عشق لاتی قربون ان مخلصتم فداتم قربون انمن خاک

زیر پاتم قربون ان حافظ روی تاغچه قربون ح

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

سن یوسف تو باغچه قربون

مردمی که مردم بودن اهل صفا اهل تبسم بودن قربون ان دوده تر دماغی

قربون ان تنصیف کوچه باغی قربون دورای که خوش بینی بود تار سیبل

چک تضمینی بدمردای ناب و اهل دل

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 نداره شه۸ری که بوی کا ه گل نداره

بوی خوش کباب و نون سنگ کک عطر عقاقیا و یاس و پیچک بوی گلاب و

بوی دود اسفند جمع قشنگ اشک شوق و لبنخد بوی خیار تازه رو ایوان

تو سفری که پراز پنیروریحون بوی سلام گرم مرد خونه توی حوض خونه

رقص هندوانه بوی خوش کتابهای واهی تو امتحان کتبی وشفائی قدم

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

زدن تو مرزخواب و رویا خداخداخداخداخداخداخدا خدایا ای جماعت چطوره

احوالتون  چی مونده از صفای پارسالتون نگین فلانی از لطیفه خسته هست

خدا گواه من دلم شکسته است با خنده شماست که جون میگیرم برای

تک تک شمامیمیرم حتی اگر فقیروبی پول باشیم دلم میخواهد که شما

شادوشنگول باشین خانهاتون چرا خوش اب و رنگ نیست چی شده

خندهاتون چرا قشنگ نیست حرفهای گریه دار گوش نمی پسندی

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

حرفهای گریه دار نمیپسندی میخواهی یک جوک بگم کمی بخندی

خوشا ب حال اونی که تو محلش هوای عاشقی زده به کلش کسی که

قلبش اتصالی داره میدانه عاشقی چه حالی داره با اینکه سخته

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

باز دلنشینه تپش تپش وای از تپش همینه ردوبدل شد نگاه اول بیرون

میاد از سینه اه اول دل میگه هر چه بهش میگی فوتینا خواب و خوراک 

زندگی فوتینا

عاشق شدن شیدائی داره والا خاطر خواهی روسوائی داره والا وقتی 

از تو کوچه پیدا میشه توی دلت یکباره غوغا میشه ارزوهایت خیلی دورن

انگاری توی دلت رخت میشورن انگاری صدای قلبت انقدر بلنده که دلبرت

میشنوه و میخنده دین مرام و اعتقادت میره اون که میخواسته بگی یادت

میره میخواهی بگی فدات بشم الهی میخواهی بگی فدات بشم الهی

میگی که من آآآآآآآآآآآآچیزم میخواهی بگی که بیام به خواستگاریت هوای

خوبی داره ساری کوزه ضربه دیده بی ترک نیست

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

کوزه ضربه دیده بی ترک نیست حال طرف هم از تو بهترک نیستم میخواد

بگه برات میمیرم اصغر میگه تمانا دارم برادر میخواهد بگه بیا به خواستگارم

مگه ما پلاک ۶۴اول عشق و عاشقی نگاه نگاه مثل اب زیر گاه بین شما

عشق را میشه فهمید ازتونگاه عشق میشد فهمید غشق اخوی اتش زیر

دیگه نگاه ادم که دروغ نمیگه نگاه که میگه عاشقتم به مولا به قلب من

خوش امدی بفرما حضور حضرت منیژه خاتون چطور حال بچه گربه هاتون

برای ان دهان چشم ابرو همیشه شدم دعا گو زبس که عشق رفته تو

قلبم نوشتم اسمتون را رو قلبم خدا گواه تا شما نیاین ازتوگلوم شام نمیره

پابینشبها همش یادش میکنم میرئم به اسمون نگاه میکنم شمارا مثل ماه

میکشم هی شبها همیشه اه میکشم ای کس خبرنداره از قضایانه

جیجی و نه مامیو نه بابابجای ماراکوری و گوگوش نوار گریه دارگوش میدم

قشنگترین پیرهنتو تنت کن تاج سرو سرویتو سرت کن چشماتو مست

کن روی تاغچه بنگر وهمه چاروبشکن الی دل سادوعاشق من دلم

میخواهد از سر محبت به عشقم بدم جواب مثبت بگین بله والا دل گیر

میشم توزندگی دچار تردید میشم وتاخیر میشم اگر جواب نه بیاد تو نامت

خداگواه قهرقهرتاقیامت فدائی اون که نه نوشته میشم عاشق یک دختر 

دیگه میشم تو بی لیاقتی اگر بگی نه اند حماقتی اگر بگی نه

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

توبی لیاقتی اگر بگی نه اند حماقتی اگر بگی نه ببین تو اینه اخه این چه 

ریخته تو خانمی تو خوشکلی چه حرفا حرف زیاد نزن بروبینم با بنشین

عزیز پرتو پالانگومرد این گونه نمیشه عاشقی کرد تو هر دلی یک عشق

ماندگاره ادم که بیشتر از یک دل نداره درسته تو شهرماننیسته  دلی که

مثل کاروان سرانیست بازمان دلائ بچگیمون باز همان دلهای بچگیمان و

دلهای باصفای بچه گیم یک چیز بگم ایشالله دلخور نشی


تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

قربون دلهای تک سر نشین 

 

متن زیبا

این روزا عمر عاشقی دو روزه این روزا عمر عاشقی دوروزه

ایشالله پیر عاشقی بسوزه بلا به دور از این دلهای

عاشق که جمعه عاشق و شنبه فارغ گذاشته روی میز

من یک پوشه که اسم عشقهای بنده توشه زری پری

سکینه زهره ساراوجیه و ملیحه وثریا نگین و نازی و ثمین

ونسرین مهین و مهری پرند و پروین چهارده فرشته و سه

اختر دو لیلی و سه اشرف و دو اذز سفیدوسبزه و

گندمی و زاغی بلند و قهوه ای پر کلاغی هزار خانوم تو

این لیست با عده ای که اسمشون یادم نیست گذشت

که ان دوره ما که یکی بودخداو عشق ادما یکی بود نامه

مجنون به حضور لیلی میرسد اینترنتی و ایمیلی شیرین

میره میشینه پیش فرهاد روچمن پارک بهجت اباد زولفای

رودابه که دیگر بلند نیست پله که هسته نیازی به کمند

نیست تو کوچه غوغامیکنند ودعوا سر یک یوسف چهار

زلیخا نگاه عاشقانه بی فروغه اگه میگن عاشقتم دورغه

تو کوچهای غربی صناعت عشق و گرفتن از شما

جماعت کجا شد ان ظرافت و کرشمه نگاه دزدکی کنار

چشمه کجاشدبه شونه تکیه کردن کنار جوی اب گریه

کردن دلای به افاده یادش بخیر و دلای بی افاده یادش

بخیر دخترای ساده یادش بخیر من از رکود عشق در

خورشم من از رکود عشق در خورشم اگردروغ میگم بزن

تو گوشم قلب هیچ کس بی ریانیست حجو حیاتو چشم

ادما نیست کشته دلبرندوارتباطش فقط برای برخی از

نگاهش پرنده پر کلاغه پر صداقت از وجود ادما به دلا

قسم بخور اگر مردی دلا قسم بخور اگر مردی که دیگه

گرد عاشقی نگردی ما تو صحبت روک و راستیم داداش

عشق اگر اینه ما نخواستیم داداش حال کزائی به شما

ارزانی عشق بی ریا به شما ارزونی زدم تو خالتون

دوباره اخ جون زدم تو خالتون اخ جون حسابی حالتون

گرفته شد ها  اینا که من میگم همش شعاره عشق و

محبت که شاخ و دم نداره مهم فقط نحوه ای ارتباطه اینه

که اینقدر درسرش بساته نازو ادعا همیشه بوده جونم

حجب وحیاهمیشه بوده جونم ادمو تو فکر وخیال گذاشتن

وقت قرار ادم قال گذاشتن وعده این که من زنتو میشم و

وصله چاک پریهن تو میشم حرفهای داغ و پخته و تنوری

چه از طریق نامه یا حضوری همیشه بوده ت عشق حاضر

همینه خوب به قول شاعر با اون همه قدوبالاوقربون بااون

همه قول و قرارو پیمون که با من غم زده داشتی و رفتی

تو کوچتون باز منو کاشتی و رفتی چقدر مونده بی

حساب وکتاب نامه لا کتاب مانده بی جواب چقدر

وعدهای بی جواب چقدر تو کوچه عرض اندام چقدر

حرفهای عاشقانه چقدر اه وناله شبانه چقدر و گریه های

تو پستو چقدر وصل خالو وابرو چقدر دزدکی سرک

کشیدن چقدر فوش ناسزا شنیدن چقدر خوابهای خوب

شیرین چقدر بعد از خواب ناله و نفرین خلاصه عشق و

عاشقی همیناست اما تو تعریفش همیشه دعواست

 

اگر دلت تپیت ولایق شدی

اگر دلت تپیت ولایق شدی

عزیزم من بدون که عاشق شدی

حرفهای تکان دهنده

fals1 اس ام اس فلسفی و معنی دار

کسی را دوست بذارید که قلبتان میخواهد نه چشمتان
نگران حرف دیگران نباشید
این عشق شماست ، نه آنها . . .
::
::
خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی ندارد . . .
::
::
چیز های خوب به سراغ کسانی میروند که صبر میکنند
اما چیز های بهتر به سراغ کسانی میروند که برایش تلاش میکنند . . .
::
::
امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد . . .
::
::
بهتره که در جریان باشید ، چون زندگی در جریانه و منتظر نمی مونه . . .
::
::
همیشه نگاهتان به اون بالا باشه
تا دلتان از این پایین ها نگیره . . .
::
::
اشتباهات خود را جابه جا نکنید
در عوض آنها را زیر پا گذاشته و برای رد شدن از آنها استفاده کنید . . .
::
::
هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید
شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد
پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید . . .
::
::
گذران امروز ، برای شکایت از دیروز ، فردای بهترین نخواهد ساخت . . .
::
::
هرگز نباید فرصت نقل قول کردن از دیگران را از دست داد
زمانی که مطلب را بهتر از خودمان بیان کرده اند . . .
::
::
گاهی بهترین کاری که میشه کرد نه فکره، نه خیال
نه تعجب، نه ناله و نه زاری، فقط باید یه نفس عمیق کشید و ایمان داشت
که بالاخره همه چیز اون جوری که باید، دُرُست میشه . . .
::
::
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند
بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد . . .
::
::
قـدر لحـظـه ها را بـدان
زمـانی می رسد که تـو دیگـر قادر نیستی بگـویـی
جبــران می کـنم . . .
::
::
کسی که باعث خشمتان می شود
شما را کنترل می کند !
به هیچ کس چنین قدرتی را ندهید . . .
::
::
از “گناه” تنفر داشته باش نه از “گناهکار” . . .
(گاندى)
::
::
برای اینکه انسان کاملی باشید لازم نیست حتما در یک رابطه قرار بگیرید
شما به واسطه آنچه که هستید کاملید ، نه به واسطه آنکسی که با او هستید
::
::
میگویند با دوستان مروت با دشمنان مد
ارا
اما مشکل این است که این روزها نمیتوان آنها را از هم تشخیص داد …
اگر میخواهی خوشبخت باشی ، جز آنکه برایت مهیاست ، آرزو مکن …
::
::
وقتی دنیا را ترک میکنید
نه آنچه دریافت کردید ، بلکه آنچه پرداخت کردید را با خود خواهید برد . . .
::
::
اگر می خواهید شخصیت کسی را آزمایش کنید ، به او قدرت بدهید . . .
“آبراهام لینکلن ”
::
::
بهترین درس های زندگی
در بدترین شرایط
و از بدترین اشتباهات
آموخته میشوند . . .
::
::
وقتی کسی به زندگیتان وارد میشود
خدا اورا به دلیلی میفرستد
یا برای درس گرفتن از او
و یا برای ماندن با او برای همیشه . . .
::
::
وقتی از اخلاق کسی سر در نمی آوری ، به دوستانش نگاه کن .
. .
::
::
بدترین راننده قانونمند در شهر بسیار بهتر از بهترین راننده قانون شکن رانندگی میکند .
::
::
قدر تو به اندازه ی صبر توست و رازهایت ، نهفته در صبرهایت . . .
::
::
رابطه ها در دو حالت قشنگ میشن:
اول : پیدا کردن شباهت ها
دوم : احترام گذاشتن به تفاوت ها
::
::
من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .
(بیل گیتس)
::
::
روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته شما
برایش اهمیت نداشته باشد
چون میخواهد آینده شما باشد . . .
::
::
یک در آغوش کشیدن بیصدا میتواند برای قلبی محزون
هزاران کلمه معنی داشته باشد . . .
یک در آغوش کشیدن بیصدا میتواند برای قلبی محزون
هزاران کلمه معنی داشته باشد . . .
به بعضی رابطه‌ها باید زمان داد ، ادامۀ بعضی رابطه‌ها را نباید امان داد . . .
::
::
شوهر کردن بخاطر پول و بی عشق بدترین نوع فاحشگی است . . .

گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص، برایت فریاد تجویز کند…
.
.
.
همه چیز خنده دار بود….
داشتن تو…!
بودن من ; ماندن ما….
!!
رفتن تو…
این همه آه….
گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….
.
.
.
کاش می شد زندگی را هم عوض کرد٬ مثل «چایی» وقتی که سرد می شود…
.
.
.
دُنـبـال ِ کَـلاغـیْ می گـردَم ،
تا قـآرقـآرَش رآ بـه فـال ِ نـیـکْ بـگیـرَم ،
وقـتـی…
قآصـِدَکـْ ـهـا هـمـه لال انـد
.
.
.
صداقت؟…. یادش گرامى…
غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت…
معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد…
مرام؟….. قطعه ی شهدا …
عشق؟ ….. از دم قسط…
واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟
.
.
.
آدمای دنیای من فعل هایی را صرف میکنند که برایشان صرف داشته باشد!

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....

وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

به "سگ" استخون بدی ..

دورت میگرده

واست دم تکون میده !!!

من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...

 

جملات عاشقانه, دل نوشته

 

 

مردی 80ساله با پسر تحصیل کرده 45ساله­اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.
پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه.
بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ!
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه­ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند.
در آن صفحه این طور نوشته شده بود:
امروز پسر کوچکم 3سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم 23بار نامش را از من پرسید و من 23بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
هر بار او را عاشقانه بغل می‌کردم و به او جواب می‌دادم و به هیچ وجه عصبانی نمی‌شدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا می‌کردم.

 

کوچه ها را بلد شدم
رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.!

.

.

.

.

خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !
.
.
.
باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…
ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد…
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!
.
.
.
امشب ؛
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم

.
.
.
کاش…. شبی، روزی، جایی بر لبان تو تکرار می شد…. نامم !
.
.
.
چه زیبا نقش بازی می کنیم …
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛
حتی خدا هم
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
.

.

.
خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !
.
.
.
چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .
.
.
.
آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند
از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!
چون درگیر هزاران ثانیه اند…
ثانیه هایی که در هرکدام
رنگی دگر به خود میگیرند …
.
.
.
در کشـتـن ما …چـه میـزنـﮯ …تـیـغ جـفا …!!
مـارا سـر تـازیـانـه اﮮ …بـس بـاشـد…!

 

 

پيام زرتشت: خرد بر پايه ديدن و پژوهيدن استوار است نه بر پندار باقي و پيش داوري و شنيدن. کسي که بر قلب خود غلبه نکرد ، بر هيچ چيز غالب نخواهد شد. نيکي و سود خويش را در زيان ديگران مخواه. هر گفتار و کرداري را با ترازوي عقل بسنجيد و آنگاه اگر نيک آمد به پيروي از آن پردازيد. فرزانگان هستند که درست بر مي گزينند ، نه بدانديشان. نيک ميدانم که هيچ نيايشي نيست که از جان و دل بر آيد و بي پاسخ بماند. فزون تر از تن زن ، دل و جان و روان او را در يابيد و بر آن ارج نهيد. تنها راه رستگار

------------   ------------

تا وقتي كه تو هستي، تا لحظه اي كه ياد تو در خاطر من جاريست! تا زماني كه دستهاي گرمت همراه دستاي خسته اي منه! تا وقتي كه نگاهت تنها پناهگاه و تكيه گاه نگاه سرگردان منه! تا زماني كه تو همسفر جاده زندگي من هستي! تا وقتي كه شونه هاي تو امن ترين جاي دنياست براي من! من زنده هستم!

 ------------   -----------

------------   ------------


انگار ولگرد شده بودم به جستجوي نشاني ات به تمام جهان سر زدم اما نبودي به دور رفتم حتي به سرزمين خوشبختي در افسانه هاي پدربزرگ كه حقيقت نداشت هيچ كس نبود انگار تو هم ولگرد شده بودي


نظر دبيران در مورد عشق: دبير ديني:عشق يك موهبت الهي است. دبير ورزش:عشق تنها توپي است كه اوت نمي شود. دبير شيمي:عشق تنها اسيدي است كه به قلب صدمه نمي زند. دبير اقتصاد:عشق تنها كالايي است كه از خارج وارد نمي شود. دبير ادبيات:عشق بايد مانند عشق ليلي ومجنون محور نظامي داشته باشد. دبير جغرافي:عشق از فراز كوه هاي آسيا تيري است كه بر قلب مي نشيند. دبير زيست:عشق يك نوع بيماري است كه ميكروب آن از چشم وارد ميشود


هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم


براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش


 

فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند


وقتی با 1 انگشت به سمت کسی اشاره مي کنی و مسخرش ميکنی اگه خوب به دستت دقت کنی 3 تا انگشتت به سمت خودته

به نام خدا خالق انسان، به نام انسان خالق غم ها، به نام غم ها بوجد آورنده ي اشكها، به نام اشک تسکين دهنده ي قلبها، به نام قلبها ايجادگر عشق و به نام عشق زيباترين خطاي انسان


کاش قلبم درد تنهایی نداشت چهره ام هرگز پریشا نی نداشت کاش برگ های آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت


عشق فراموش کردن نيست بلکه بخشيدن است . عشق گوش دادن نيست بلکه درک کردن است . عشق ديدن نيست بلکه احساس کردن است . عشق کنار کشيدن و جا زدن نيست بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است


عشق رو " اد" کن .. به احساسات قشنگت" پي ام" بده .. غم ر و " دليت" کن براي غرور" آف" بزار بگو بشکن آخه دنيا دو روزه .. و خيانت رو"هک" کن ازانسانيت " کپي" بگير و " سندتوآل" کن با صداقت، وفا و معرفت هم "چت" کن از زيبا ترين خاطره هاي زندگيت" وب" بگير


من از تجربه هاي تلخ آموختم که هيچ شاخه اي از هيچ ساقه اي جدا نيست و هيچ ساقه اي از هيچ برگي راضي نيست...برگ از درخت دلخوره پاييز بهانه اي بيش نيست...پرنده هميشه بر درخت ثابت نيست...اما تو بي حاصل به خاک ايمان آوردي؟...ميشه مثل يه قطره اشک منو از چشمهات بندازي...ولي من نمي تونم جلوي اشکم رو که از رفتن تو سرازير شده بگيرم...ببين ..من يه دل دارم که کارش منت کشيدنه....تو مقصر نيستي خودم خواستم کنار آرزوهات اردو بزنم

------------   ------------


از کبوترپرسيدم : زندگي چيست؟ پرهايش را تکان داد و جواب نداد ازدريا پرسيدم:زندگي چيست؟ خروشيد و جوابم را نداد ازآفتاب پرسيدم:زندگي چيست؟ غروب کرد وجوابم را نداد ازانسان پرسيدم:زندگي چيست؟ گفت: زندگي خون دل خوردن است اولش عشق وبعد مردن است

------------   ------------

ازش پرسيدم چقدر دوستم داري؟ گفت به اندازه شكوفههاي بهاري. و چه راست ميگفت چون شكوفههاي بهاري مهمون دو روز بودن

------------   ------------

روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند ديو هستند ولي مثل پري ميپوشند گرگ‌هايي كه لباس پدري ميپوشند آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند عشق‌ها را همه با دور كمر مي‌سنجند خب، طبيعي است كه يك روزه به پايان برسند عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسند

------------   ------------

زرد است که لبريز حقايق شده است تلخ است که با درد موافق شده است شاعر نشدي وگرنه مي فهميدي پاييز بهاري است که عاشق شده است 

------------   ------------

تا وقتي كه تو هستي، تا لحظه اي كه ياد تو در خاطر من جاريست! تا زماني كه دستهاي گرمت همراه دستاي خسته اي منه! تا وقتي كه نگاهت تنها پناهگاه و تكيه گاه نگاه سرگردان منه! تا زماني كه تو همسفر جاده زندگي من هستي! تا وقتي كه شونه هاي تو امن ترين جاي دنياست براي من! من زنده هستم! 

------------   ------------

در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان . قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ . كنار چوبه ي دار ا ز من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و ومن گفتم : به تو بگويند ... دوستت دارم

اگر دورم ز ديدارت دليل بي وفايي نيست، وفا آنست که نامت را هميشه روي لب دارم

عشق را وارد کلام کنيم تا به هر عابري سلام کنيم و به هر چهره اي تبسم داشت ما به آن چهره احترام کنيم زندگي در سلام و پاسخ اوست عمر را صرف اين پيام کنيم عابري شايد عاشقي باشد پس به هر عابري سلام کنيم

------------   ------------

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

هرگز حسرتي در هيچ کجاي دنيا اين چنين يکجا جمع نمي شود که در همين سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
در زماني که وفا قصه برف به تابستان است و صداقت گل نايابي است و در آئينه چشمان شقايق ها نيز، عابر ظالم و بي عاطفه ي غم جاريست، به چه کس بايد گفت: با تو خوشبخت ترين انسانم؟؟!!


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست...

يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد


براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس


تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم


امشب گريه ميكنم .گريه ميكنم برا تو براي خودم براي تموم اونايي كه خواستن گريه كنن نتونستن. برا ي تمام اون چيزي كه خواستي ونبودم خواستم وبودي. امشب گريه ميكنم به وسعت دريا به وسعت بيشه به وسعت دل عاشق.براي تو...براي تو....و به پاس احترام تمام تحقيرهايي كه از ديگران شنيدم وهنوز شكست نخوردم


هرگز نديدم بر لبی لبخند زيباى تورا" "هرگز نمى گيرد كسى در قلب من جاى تورا"


با مداد رنگي روزه آمدنت را نقاشي ميکنم و جادهايه رفتنت را خط ختي! کسي برايه من نيست. بيا غلط هايه زندگيم را به من بگو و زيره اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دريايي مرا در بر ميگيرد آنجا که تو هستي،مهيها هم نميتوانند بييند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح ميايي؟ کدام چمدن ماله تست؟ کدام دست ترا به من ميرساند؟کدام رز ماله من ميشوي؟بيا که درده دلم را فقط تو ميفهمي


نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي نگاهت نمي كنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني صدايت نمي زنم ..... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام


عشق بين دو نفر اين نيست كه هر دو زير باران خيس شوند عشق آن است كه يكي چتر شود براي ديگر... و ديگري هيچگاه نفهمد كه چرا خيس نشود


اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد، دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه، غصه خوردن نداره ،گريه كردن نداره، به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چي شد، قلب اون مال كي شد اون كه از من پر گرفت چي مي خواستيم وچي شد، اوني كه مال تو بود اگه لايق تو بود تورو تنها نمي ذاشت، با خودت جا نمي ذاشت... اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد


صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته


بي تو ، مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
!

در نهانخانة جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

يادم آيد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
  
من همه محو تماشاي نگاهت


اگر زندگي بهار نيست پس چرا صداي پرندگان را در برگ ريز خزان هم مي شود شنيد؟!
اگر زندگي آبي نيست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دريا و آسمان دارد؟!
اگر زندگي ساده نيست پس چرا همه در خواب اينقدر بي نقشند؟!
اگر زندگي رقص نيست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را مي رقصند؟!
اگر زندگي صبح نيست پس چرا هر طلوع زندگي آغاز مي شود؟!
اگر زندگي چشم نيست پس چرا نور اينقدر مي رقصد؟!
اگر زندگي کام نيست پس چرا عسل اينقدر شيرين است؟!
اگر زندگي حال نيست پس چرا غروب اصلا خواستني نيست؟!
اگر زندگي رود نيست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟!
اگر زندگي جوي نيست پس چرا زمزمه اش اينقدر شنيدني است؟!
اگر زندگي گل نيست پس چرا اشکِ گل، آئين عزا است؟!
اگر زندگي رنگ نيست پس چرا خاکستري، تنها، رنگ خاکستر است؟!
اگر زندگي مست نيست پس چرا اينقدر پاسبان بر هر کوي و برزن است؟!
اگر زندگي اشک نيست پس چرا آسمان که مي گريد زمين مي خندد؟!
اگر زندگي صفا نيست پس چرا بي صفا زندگي نيست؟!
اگر زندگي لرز نيست پس چرا اينقدر ماه در برکه مي لرزد؟!
اگر زندگي خوب نيست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟!
اگر زندگي زنده نيست پس چرا بوته رز هميشه گل مي کند؟!
اگر زندگي صاف نيست پس چرا گورستانش مه آلود است؟!
اگر زندگي شراب نيست پس چرا اين همه مست، زنده اند؟!
اگر زندگي خواب نيست پس چرا مرگ، مردمان را بيدار مي کند؟!


اگر زندگي نوش نيست پس چرا نيش اينقدر سوز دارد؟!
اگر زندگي شاد نيست پس چرا حيوان نمي خندد؟!
اگر زندگي گنج نيست پس چرا مردن اينقدر سخت است؟!
اگر زندگي نيايش نيست پس چرا بي نيايش کسي زنده نيست؟!
اگر زندگي جاده نيست پس چرا مرده ها در حاشيه دفنند؟!
اگر زندگي ماه نيست پس چرا بي ماه، ماه و سالي نيست؟!
اگر زندگي روز نيست پس چرا هر روز زندگي نو مي شود؟!
اگر زندگي وفا نيست پس چرا هيچ کس بي وفا شِکَّرين نيست؟

اگر زندگي سخا نيست پس چرا آسمان که مي بارد زمين مي رويد؟!
اگر زندگي لطيف نيست پس چرا خار، سبز و خشکش يکي است؟!
اگر زندگي دل آويز نيست پس چرا دل، به غير او آويز نيست؟!
اگر زندگي طروات نيست پس چرا مگسان، تخم، بر مردار مي نهند؟!
اگر زندگي زيبا نيست پس چرا مرده ها اينقدر زشتند؟!
اگر زندگي لبخند نيست پس چرا به وقت مرگ لبخند نيست؟!
اگر زندگي نور نيست پس چرا شبهاي سياهش انگار زندگي نيست؟!

اگر زندگي جور نيست پس چرا "هر روز دريغ از ديروز" دروغ نيست؟!
اگر زندگي زندگي نيست پس چرا هيچ چيز در توصيف زندگي بهتر از زندگي نيست؟!
آري، زندگي خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبي و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوي و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطيف و دل آويز و طراوت و زيبا و لبخند و نور و جور و در آخر زندگي زندگي است

شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم

اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم

 

گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی

نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی

 

یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود

و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه

ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت

 

ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت

 

شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری

به جان دلبرش افتاده بود-اما-

 

طبیبان گفته بودندش اگر یک شاخه گل آرد

 



 

ازآن نوعی که من بودم بگیرند ریشه اش را و بسوزانند

 

شود مرهم

برای دلبرش آندم شفا یابد