عکس و متنهای قشنگ

من خدای یگانه ی بی همتاست اوست خدای یکتا که غیر او خدایی نیست
که دانای نهان و آشکار عالم است و بخشنده و مهربان در حق بندگان
سلطان مقتدر عالم پاک از هر نقص و آلایش ، منزه از هر عیب و ناشایست
ایمنی بخش دلهای هراسان ، نگهبان جهان و جهانیان ، غالب و قاهر بر همه ی خلقها
با جبروت و عظمت ، بزرگوار و بزرگتر از حد فکرت ، زهی منزه و پاک خدای یکتا
که از هرچه او شریک پندارند و از آنچه در وهم و خیال و عقل و اندیشه آید مبراست


به هرجا ناتوان دیدی توان باش ، به سود مردم خامُش زبان باش
ستمکش را اگر دیدی برآشوب ، ستمگر را چو مشتی بر دهان باش
چو افتد بر جبینت خط پیری ، مکن افسردگی دل دل جوان باش
روزگاری در هوای خویش بودی ، یه عمری هم در هوای این و آن باش

وحشت از عشق که نه ، ترس من از فاصله هاست!
وحشت از غصه که نه ، ترس من از خاطمه هاست!
ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست!
صحبت از کشتن ناخاسته ی عاطفه هاست!
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست !
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست

اومدی شبیه بارون دله من خسته خاكه
واسه اون نم نمه چشمات ، نمیدونی چه هلاكه
نمی دونی ، نمیدونی واسه من چقدر عزیزی
شایدم می دونی اما منو باز به هم میریزی
نمی دونم چی رازیه كه تو چشمات خونه كرده
هر چی هست اونقدر قشنگه كه منو دیوونه كرده

همه در جستجوی محبتیم کدام رمق از حقیقتیم
آسمان را با مهر خورشید سازند بی کران و پر امید
دل،اشک ریزان در شب تنهایی کوچه به کوچه با پرواز تا رهایی
جلد دفتر عشق را مادر برایم نوشت گویی که خود می دانست سازنده باشم در سرنوشت
نامه نوشتم به روزگار جواب داد صبور باش در این روز ماندگار
شاید قصه همین جا تمام شود قایق تو به آب روانه شود
شور عشقم مرا می خواند سوی آزادی مرا می راند
بوسه عشق فدایت می دهم من پرنده عشق را به آسمان پر می دهم

خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ...
خیلی
سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ...
خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می
کنی به خاطرش زنده ای ...
خیلی سخته که غرورت رو به
خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوستت نداره ...
خیلی
سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی
خوامت......
خیلی سخته...خیلی....

یـــــــــــــــــ ــــادت باشه
وقتـــــــــــــــــ ــــے داری میرے بیرون
دستـــــــــــــــــ ــــکشت رو هم ببرے،
چـــــــــــــــــ ــــون کسے نیست
که دستـــــــــــــــــ ــــت رو تو دستاش بگیره و هـــــــــــــــــ ــــا کنه...!

این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم
کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو،
اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو!
بگذار خیره شوم به چشمهای زیبای تو ،
نمی بخشم چشمهایم را اگر لحظه ای جز چشمانت خیره شوند به اطراف تو

من را روی پایت می گذاشتی و از غم هایم می پرسیدی
و من برایت می گفتم از درد بی پدری ، من می گفتم و شما
آرام آرام اشک می ریختی و نوازشم می کردی
دستهای مهربانت درد قلب کوچکم را تسکین می داد
برایم از دختری قصه می گفتی که تسکینی بر دردش نبود
و این بار با هم گریه می کردیم . . .
حالا هر وقت که دلم می گیرد با جای خالیت نجوا می کنم . . .
....:::::: بابای مهربانم بیا ،بی تو دنیا جای خوبی نیست :::::....

چه خوب و مهربان بودید یک وقتی
حالا چرا دل هایتان بی رنگِ بی رنگ است ؟
احساستان با حجمی از شهوت هماهنگ است
مردان با غیرت ......... کجا رفتید ؟!
از نسلتان..... مردی..... به جا مانده است ؟
زن های .........با عفّت ........... کجا رفتید ؟
حُجب و حیا و شرم و زیبایی کجا رفتید ؟
وای ........... از زمانی که در آن هستیم
وای از هجوم رنگ رنگ ِ فقر ِ انسان ها ...
---------------------------
گویی خدا هم خسته از ما گشته و تنها تماشا می کند ما را ...



عشق را وقتي احساس کردم که ديدم : يک کودک آبنبات خودش را در آب شور دريا مي زد و مي خواست آن را شيرين کند