حرفهای تکان دهنده

حرفهای تکان دهنده مینویسم که با خواندش تحولی در ان فردی که اینهارا مخوانه بگذارم

عکسهای از خودم ودوستانم در دانشگاه لرستان و به همراه چندتا عکس از باغچه بالای بام خانه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه ششم مهر ۱۳۹۲ ساعت 11:9 توسط محمود  | 
عشق را وقتي احساس کردم که ديدم : يک کودک آبنبات خودش را در آب شور دريا مي زد و مي خواست آن را شيرين کند

مهم اين نيست که تو اَد ليست مسنجرمون چند نفر اَدد شدن. مهم اينه که تو قلبمون فقط 1 نفر ادد شده باشه که با هم آن بشيم، باهم آرشيو زندگي رو دوره کنيم و با هم آف بشيم. امّا بايد يادمون باشه پسورد دوستيمون رو جوري بسازيم که کسي نتونه هکمون کنه

شايد يه كسي شب ها براي اينكه خواب تورو ببينه به خدا التماس مي كنه شايد يه كسي به محض ديدن تو دستش يخ مي زنه و تپش قلبش مرتب بيشتر ميشه مطمئن باش يه كسي شب ها به خاطر تو توي درياي اشك مي خوابه ولي تو اون رو نمي شناسي

  • خانه
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
نوشته‌های پیشین
  • اردیبهشت ۱۳۹۵
  • آبان ۱۳۹۴
  • مرداد ۱۳۹۴
  • تیر ۱۳۹۴
  • فروردین ۱۳۹۴
  • اسفند ۱۳۹۳
  • بهمن ۱۳۹۳
  • دی ۱۳۹۳
  • بهمن ۱۳۹۲
  • دی ۱۳۹۲
  • آذر ۱۳۹۲
  • آبان ۱۳۹۲
  • مهر ۱۳۹۲
  • شهریور ۱۳۹۲
  • خرداد ۱۳۹۲
  • دی ۱۳۹۱
  • آذر ۱۳۹۱
پیوندها
  • محیا
  • خاطره
  • امام حسین (ع)
  • منتظران
  • سینا
  • یاسمن
  • مریم
  • فرشته
  • مریم اسکوی
  • ارتین
BLOGFA.COM